حسین ماه زمین و ستاره‌اش زینب که بوده یاور و یار هماره‌اش زینب حیا و صبر و شکوه و وقار و حلم و شرف چه واژه‌ها که شده استعاره‌اش زینب جهان چشیده همیشه حضور فاطمه را چرا که بوده ظهور دوباره‌اش زینب لباس عزت شیعه قیام کرببلاست که بوده‌است تمام قواره‌اش زینب چه کاخ‌ها که بنا کرده‌اند اهل‌ستم به هم زده همه را با اشاره‌اش زینب جهان به مرکبی از چوب فتح خواهد شد اگر هرآینه باشد سواره‌اش زینب به خطبه‌اش زده آتش به کاخ کوفه‌وشام سلاح ‌اوست دم پرشراره‌اش زینب اگر تمام زمین مسجدالحرام شود به گوش می‌رسد از هر مناره‌اش؛ زینب حسین کشته شد و آب خوش ننوشیده به احترام لب پاره‌پاره‌اش زینب حسین کشتی دریای درد و داغ که شد دوباره با دل خون شد کناره‌اش زینب درون خیمه، دم قتلگاه، در میدان هزار مرتبه بوده‌است چاره‌اش زینب چرا که در همه‌ی عمر غوطه‌ور در خون نکرده بوده دمی هم نظاره‌اش زینب مجتبی خرسندی @deabel