🌹نقدی بر یک مداحی🌹 سلانه سلانه میاد توو میدون از نگاهش ازرق میشه هراسون کشیده میشه بر زمین شمشیرِ حضرت عسل خاک قدم هاشو داره زمین میکنه بغل میاد توو میدون طنازی میکنه جنگ نمیکنه که بازی میکنه قاسم قاسم قاسم نور لم یزله قاسم قاسم قاسم خیرالعمله قاسم قاسم قاسم شیشه در بغله قاسم قاسم قاسم کندوی عسله این متن یک مداحی ست! انسان وقتی اشعار مرحوم عابد، مفتقر، جودی و بزرگان دیگری مانند ایشان را مطالعه می کند با شنیدن این گونه مداحی ها که کم هم نیستند عرق شرم بر جبینش می نشیند. 🔴 البته نقدی که انجام می دهیم، بنابر ظاهر است، چه اینکه بعید نیست این گونه مداحی ها در محضر حضرت ارباب قبول افتاده باشد! اما! در دید ظاهر بین ما، بعضی از اشعار، چه در مداحی و چه در روضه، کمی به سمت بی ادبی های ناخواسته ای رفته که قلم نقد را برانگیخته. 🍃🍂🍃🍂🍃 🔸میاد توو میدون طنازی میکنه جنگ نمیکنه که بازی میکنه🔸 آنکه در قید وزن و قافیه بماند و به ناچار مضمون را فدای قافیه کند، شاعر نیست. 🔸جنگ نمیکنه که بازی میکنه🔸 علی الظاهر در این خط سراینده قصد مدح داشته است که قضاوت را به شما می سپاریم... البته می دانیم که قصد سراینده این بوده که حضرت قاسم میدان کارزار را به بازی گرفته اما... 🔸 قاسم قاسم قاسم کندوی عسله🔸 در این خط همان طور که می بینید قصد او، اشاره به جمله ی احلی من العسل است که در این جا هم در مانده... یعنی چه که قاسم کندوی عسله؟؟؟ و این در حالیست که در ابتدا حضرت قاسم را به عسل تشبیه کرده بود. اما به این شعر دقت بفرمایید: 🔸تموم دشت دوره ش کرده بودن تنش از زخم، کندوی عسل شد🔸 همانطور که می بینید شاعر این بیت، استفاده ی درستی از کندوی عسل کرده است، بر خلاف متن مداحی... البته ناگفته نماند که در مقام ادب نسبت به اهل بیت علیهم السلام شاید به این بیت هم اشکالی وارد باشد. این را دیگر باید اساتید و بزرگان ما بفرمایند. ✍امیرحسین کمالزارع