✅دیباج شصت و ششم 🔶 در چند قدمی بهشت! 📌تصور کنید در اجتماعی زندگی می‌کنید که همواره گوش‌ها تیز می‌شوند به سمت صدای خش‌دار یک لغزش و نگاه‌ها خیره می‌شوند به رعدِ گذرای یک گناه و زبان‌ها همچون تیرهایی زهرآگین به شرنگ سرزنش و تحقیر، در کمان دهان بی‌قراری می‌کنند تا آبرویی را نشانه روند و شخصیتی را فروریزند. 📌از سوی دیگر، جامعه‌ای را در نظر آورید که در آن، نگاه‌های افراد بر عیب خویش فروکاسته و از جستجو در عیب دیگران فروبسته و گوش‌ها جز از نیُوشیدن حقیقت، کَر گشته و زبان‌ها جز برای بیان سخن حقی که آبرویی را پاس داشته و یا حقیقتی را به مصلحتی فاش کند، در صندوق‌خانه دهان بی‌قراری نمی‌کنند. 📌هر لغزش، صدایی آزاردهنده و هر گناه، بویی ناخوشایند دارد که هرچند مشام جان‌های پاک را می‌آزارد اما سبب نمی‌شود ابلیسِ نفس، عنان از کف باکفایت ایمان مؤمنان برباید و افسار زبانشان را بگشاید تا به شماتت دیگران گرم شده و آتش به خرمن آبروی آنان اندازد.👇