خاطر اینکه از عراقی ها کتک نخورم و از قبل با هم صحبت کرده بودیم، دستم را بالا آوردم و محکم زدم زیر گوش مشدعلی و بنده خدا به گوشه‌ای پرت شد. یک دفعه مشدعلی گفت "اه هونه بووت خراب، سی چه ایقد سفت زیدی؟" (ای خونه پدرت خراب برای چی اینقدر محکم زدی؟). گفتم ببخشید شرمنده. اما مشد علی خیلی ناراحت شده بود. نگهبان عراقی گفت: زین زین (خوبه) و رفت سراغ نفرات بعدی و ما هم رفتیم داخل سلولها... ------------------------- ادامه دارد عظیم پویا گردان بلاله گروهان فتح کربلای ۴ @defae_moghadas