🍂
🔻 #ِآخرین_خاکریز -
۱
🔅
راوی و نویسنده
میکائیل احمدزاده
─┅═༅𖣔○𖣔༅═┅─
مقدمه:
در سال ۶۲ اولین حضورم در جبهه های شمال غرب را تجربه کردم و در عملیات والفجر۲ شرکت نمودم. در سال ۶۳ و در عملیات بدر، همراه لشکر همیشه پیروز عاشورا بودم و سپس به عنوان نیروی ویژه در سپاه خوی مشغول خدمت شدم.
سال ۶۳ وارد نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی شد و با توجه به تجربه های جنگی و آموزشهای ویژه، مسئولیت اطلاعات و عملیات تیپ ۵۸ ذوالفقار را به عهده گرفتم. در عملیات مختلفی مانند بدر، کربلای ۵، نصر ۲ و ۶، قادر و… شرکت نمود و چندین بار مجروح شدم.
••••
در پایان جنگ و در روز ۶۷/۵/۵، پس از مجروح شدن در منطقه سومار به اسارت نیروهای عراقی درآمد و در ۶۹/۹/۱۶ بعد از دو سال و چند ماه اسارت به آغوش میهن بازگشتم.
روزهای زيادی از شروع جنگ تحميلی میگذشت و رزمندگان سرفراز، با عملياتهای كوچك و بزرگشان مرحله تثبيت دشمن را پشت سر گذاشته، اكنون مراحل تأديب و تعقيب دشمن تا مرزهای بينالمللی را در نظر داشتند و كمتر روزی بود كه خبری از آغاز عملياتی جديد توسط رزمندگان بهگوش نرسد.
پيش از اين، ماهها در سپاه پاسداران و در نواحی مختلف جنگی از ارتفاعات سربهفلك كشيده كدو در حاجعمران تا رملهای تفتيده جنوب سابقه منطقه عملياتی داشتم و عملياتهای بسيار خطرناك و بیسابقه برون مرزی و چريكی ـ بهويژه در كردستان عراق ـ انجام داده بوديم.
لشكر ۵۸ تكاور ذوالفقار با سازمان و استعداد تيپ در سـال ۱۳۵۸ بـهعنـوان گارد رياست جمهوری، در تهران سازماندهی و تـشكيل شـد. بعدها از لحاظ سرزمينی به سمنان منتقل شد. اين لشكر كه از سوابق عملياتهای مختلف جنگـی برخـوردار بـود و حتی در جنگ لبنان و اسرائيل بهعنوان نيروهای پاسدار صلح كشورهای اسلامی حضور داشت، همواره مورد توجه صاحبنظران جنـگ و فرمانـدهان بـود؛ زيـرا نيروهايی با قابليت تحرك و آموزشهای پيشرفته و سخت جنگی بهوجود آورده بود.
خـدا را شـاكر بودم كه آموزشهای بسيار پيچيده و سخت مانند دوره تكاور و كوهستان، جنگ در كوهستان، عمليات چريك و ضدچريك، اطلاعات رزمی و ضـداطلاعات را در آموزشگاههای مختلف رزمی ارتش پـشت سـر گذاشـته بـودم و ايـن رنـجهـا و سختیها، موجب خدمات سودمندی به يکان سازمانیام بود. در آن زمان، من بهعنوان مسئول واحد اطلاعات و عمليات يکان و بنا به دستور قرارگاه عملياتی غرب، مسئوليت طرحريزی عمليات نفوذی مجدد به عمق خاك دشمن، برای بر هم زدن آرايش نظامی خط دفاعی دشمن در منطقه نفتشهر را بهعهده داشتم. بر همين اساس، حدود ۲۰ روز متوالی با استفاده از متخصصان امور اطلاعاتی مانند مفسر عكس هوايی، مترجمان عربی، متخصص ترتيب و تركيب نيرو، ديدهبان توپخانه، رابط هوايی و همچنين با تلاش مضاعف گروههای زبده گشتی شناسايی و گشتی رزمی، تحركات دشمن در منطقه را زير نظر داشتيم و اطلاعات رزمی را در اتاق جنگ كه محل شبيهسازی منطقه عمليات بود، پياده میكرديم. اين كار باعث میشد طرحريزی حمله آتی و توجيه فرماندهان يگانهای مختلف رزمی، روشن و قابل درك شود. اين كار يكی از روشهای بسيار مناسب و حياتی برای يكان رزمی بود و همواره مورد تأكيد نظريه پردازهای جنگها بوده است. برای انجام مأموريت شناسايی، شبها با همت و قدرت تكاوران، بهطرف نيروهای دشمن میرفتيم. در آن لحظات حياتی كه حساسترين لحظهها بود، يك رزمنده شجاع با كسب آموزشهای سخت تكاوری و با حركات موزون و سنجيده، بسيار آهسته بهدشمن مسلح و در كمين نشسته نزديك میشد. هيچ جنبدهای از ديد تكاوران تيزبين دور نمیماند؛ چرا كه كار گشتی رزمی، درگيری آنی، بكاو و بكش و تصرف هدف بود.
─┅═༅𖣔○𖣔༅═┅─
ادامه دارد
کانال حماسه جنوب
http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf
🍂