🍂 🔻 سنگر بچه‌های مسجد حمیدرضاقنبری ************* زمان : شب قبل از عمليات حول و حوش تحویل سال 1361 همه در حال خوردن آجيل بودند! آجيل هايی كه روی بسته بندی آن هانوشته بود : اهدايی امت حزب الله! تنها فردی بود كه آجيل نمی خورد. گوشه ی انتهایی سنگر رو به قبله و دو زانو نشسته بود رفتم و كنارش نشستم مثل هميشه درحال تلاوت بود! از او خواستم كه به جمع بچه ها بيايد! او كه احترام زيادی برای من قائل بود، از من خواهش كرد كه تقاضايم را پس بگيرم! گفتم "به شرطی كه علتش را بگويی" علت را این گونه گفت : "می ترسم در حين خوردن آجيل، از يادخدا غافل شوم. مي خواهم همه ی لحظاتم را با یاد خدا پر کنم" تا ساعت ها مات و مبهوت بودم... http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf 🍂