🍂 🔻 سرداران سوله 8⃣ 🔹دکتر ایرج محجوب ⊰•┈┈┈┈┈⊰• مجروحینی که جراحت خیلی جدی نداشتند یا گاهی جراحت شدیدی داشتند ولی می توانستند راه بروند، حاضر به بستری شدن نبودند. پس از معالجه اولیه و پانسمان زخم هایشان به جبهه برمی گشتند. می گفتند اگر آنجا نباشند و جبهه را نگه ندارند عراقیها خرمشهر را می گیرند. ما از این همه شجاعت و شهامت احساس غرور می کردیم. از شجاعت أنها شجاعت می گرفتیم و با تمام وجودمان در خدمت آنها بودیم. به خود می بالیدیم که ایران چنین شیرمردانی دارد. می گفتند عراقیها مشغول غارت گمرک خرمشهر هستند و هزاران اتومبیل، یخچال، کولر و سایر لوازم که برای ترخیص در گمرگ انبار شده بودند را به عراق منتقل می کنند. نیروهای رزمنده که گاهی به بیمارستان ما می آمدند می گفتند، طبق دستور فرماندار هر ایرانی که بتواند از گمرک خرمشهر اتومبیلی را بیرون بکشد به خودش داده می شود. بین مجروحین جدیدی که باید تحت درمان قرار می گرفتند کسانی که قبلا مورد جراحی قرار گرفته بودند هم برای ادامه معالجه مراجعه می کردند. از جمله همان رئیس عقیدتی سیاسی سپاه بود که تاندونهای دستش را ترمیم کرده بودم. چند بار برای پانسمان به بیمارستان آمد و پس از چند هفته آتل گچی او را برداشتم. دیدم انگشتان دستش به خوبی حرکت می کنند. خیلی خوشحال شد. در رفت و آمدهایش با هم دوست شده بودیم. شماره تلفن محل کارش را به من داد و گفت اگر کاری داشتم با او تماس بگیرم. . بالاخره پس از دو هفته مقاومت نیروهای مردمی و غیره، گمرک خرمشهر توسط نیروهای عراقی به یغما رفت. در طی این مدت در حالی که جوانان شهر با مراجعه به مراکز نظامی و گرفتن اسلحه و مهمات به رزمندگان می پیوستند، سایر مردم در حال ترک خرمشهر بودند. بعد از اشغال گمرک خرمشهر، تسلط توپخانه به شهر بیشتر شد. آبادان و خرمشهر را زیر آتش گرفت. تعداد زیادی از مردم شهید و مجروح شدند. نیروهای عراقی پس از محاصره خرمشهر گام به گام خود را به طرف آبادان می کشاندند. از طریق بیابان های بین خرمشهر و جاده ماهشهر - آبادان هر لحظه نزدیک تر می شدند. در طول جاده ی ماهشهر - آبادان در حال پیشروی بودند. سمت آبادان هم نیروهای ایرانی مقابل شان ایستادگی می کردند و جلوی پیشروی آنها را گرفته بودند. ⊰•┈┈┈┈┈⊰• پیگیر باشید http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf 🍂