🍂 🔻 سرداران سوله 3⃣1⃣ 🔹دکتر ایرج محجوب ⊰•┈┈┈┈┈⊰• فردای آن روز آیت الله خلخالی به بیمارستان آمد. آقای مچتبی هاشمی و چند نفر از گروه فدائیان اسلام نیز همراه او بودند. آقای هاشمی مردی بود بلند قامت، حدود صد و نود و پنج سانت قد داشت و قوی هیکل بود. صدایی بسیار قوی و رسایی داشت. طرز لباس پوشیدنش هم جالب بود. لباس خاص و مخصوص به خودش می پوشید و کلاهی مانند کماندوها سرش می گذاشت. خوش قیافه بود و انسان را به یاد چریکهای زمان انقلاب کوبا، مثل فیدل کاسترو و چه گوارا می انداخت. من و یک جراح دیگر، آقای خلخالی و همراهانش را جهت عیادت از مجروحین به بخش ها هدایت می کردیم. یکی از امدادگران سپاه، آمد و به آقای خلخالی گفت برادران و خواهران پاسدار با او کار دارند. مقر امدادگران مرد و زن که جزء سپاه بودند، در سالن جراحی بود. در حقیقت قبلا اورژانس بخش جراحی بود6 که جراحی های سرپایی، مثل کشیدن ناخن یا بخیه زدن و غیره در این محل انجام می شد. آنها در این محل مستقر بودند و در کمکهای اولیه و پانسمان بیماران سرپایی به پرسنل کمک می کردند. آیت الله خلخالی و همراهانش به سالن اورژانس جراحی رفتند. من و یکی دو نفر از پرستاران اتاق عمل هم همراه آنها بودیم. آقای خلخالی و هاشمی روی نیمکتی نشستند. بعد از احوال پرسی آقای خلخالی گفت: «خوب من در خدمتم.» یکی از خانم هایی که عضو سپاه بود، سؤال هایی پرسید که ما در مرحله اول جا خوردیم و تا حدی ترسیدیم که این خانم چه طور جرأت می کند چنین سؤالاتی بپرسد. ایشان گفت: «آقای خلخالی ما دلائل محکمی داریم که شما در سقوط خرمشهر نقش مهمی داشتی نیروی کافی برای مقابله با ارتش عراق به منطقه اعزام نکردی.» آقای هاشمی گفت: «اجازه بدهید من جواب بدهم.» ولی آقای خلخالی با صدای آرام گفت: «شما آرام باشید. من خودم جواب ایشان را میدهم.» بعد به آن خانم گفتند: «ما در شروع جنگ نیروی رزمی کافی نداشتیم. پرسنل لشکر ۹۲ اهواز هم به قسمت های دیگر منتقل شده بودند. فقط شش دستگاه تانک داشتیم که به فرماندهی یک سرهنگ ارتشی به منطقه اعزام کردم و در سی کیلومتری عراق موضع گرفته بود، ولی شلیک نمی کرد. وقتی علت را پرسیدم گفت با شش تانک نمی توان در مقابل نیروی رزمی عراق مقاومت کرد. اگر شلیک کنند محل آنها را شناسایی کرده و نابودشان می کنند. گفت منتظرند تا نیروی رزمی کافی به آنها ملحق شود و بعد به دشمن حمله کنند. از طرفی نیروهای کمکی نتوانستند به موقع خودشان را به منطقه برسانند و به همین دلیل خرمشهر سقوط کرد. حدود دو ماه طول کشید تا توانستیم پرسنل پراکنده را از سایر محل‌ها پیدا و آنها را جمع کنیم.» آن خانم گفت: «این دلیل که منطقی نیست. شما در کار خود اهمال کردید. در ثانی هزینه گروه فدائیان اسلام در هیچ یک از بودجه های جنگ مشخص نشده و شما بودجه آن را از کجا تأمین می کنید؟» آقای خلخالی گفتند: «خیر، این طور نیست. قسمتی از آن را نخست وزیری تأمین می کند، قسمت دیگری از طرف بازاریان و کسبه و سایر اقشار و بخشی هم از بیت المال تأمین می شود.» ⊰•┈┈┈┈┈⊰• پیگیر باشید http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf 🍂