اج حسین همدانی، بادگیری به تن و کلاشی به دوش، چفیه ای به گردن با ابروهایی در هم در مقابل جمع انصار قرار گرفت. معلوم بود که آرام و قرار ندارد. بسیجی ها و سکوت، باور کردنی نبود، ولی واقعاً نفس ها در سینه ها کپ کرده بودند. چشم ها هم منتظر شنیدن حرف های حاج حسین بودند. او بالاخره قفل سکوت را شکست و این جوری شروع کرد: بسم الله الرحمن الرحیم، درود بر شهیدانی که جنازه هایشان روی زمین و زیر پای عراقی ها مانده است. شهیدانی که دشمن رویشان رقص و پای کوبی راه انداخته است. (عراقی ها معمولاً در پیروزی هایشان هل هله کنان تیر هوایی می انداختند و رقص عربی می کردند و می خواندند: بالروح، بالدم، قائدنا یا صدام... یعنی جان و خونم فدایت، سرور ما ای صدام ...) ما باید این جشن و پیروزی را به مجلس عزای دشمن تبدیل کنیم. ما باید یک بار دیگر قدرت اسلام را به نمایش بگذاریم. همگی می رویم یا به شهادت می رسیم یا آنجا را باز پس می گیریم. این راه بازگشت ندارد. هر کس نمی خواهد نیاید. ممکن است که هیچ کدام زنده برنگردیم. اگر زخمی هم شدیم باید تا آخرین قطره خونمان بجنگیم. یک ساعت وقت دارید فکرهایتان را بکنید. اگر داوطلب بودید، تا یک ساعت دیگر مقابل چادر ستاد جمع شوید... •┈••✾❀🏵❀✾••┈• پیگیر باشید کانال حماسه جنوب http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf 🍂