‍ 🍂 « بمب روحیه » اولین شب عملیات کربلای ۵ وقتی گروهان نجف وارد محور عملیاتی شد، آتش دشمن آنقدر سنگین و پر حجم بود که در ساعات اولیه تغدادی از بچه ها شهید و مجروح شدند. علی بهزادی یکی از مجروحین گروهان بود. او علی رغم اینکه جراحت شدیدی برداشته بود ولی زیر تمام آتش باریهای دشمن به تمام سنگرها سرک می کشید و بچه ها را دلداری می داد. من و تعدادی از رزمندگان گوشه ای کز کرده بودیم، از صدای انفجار گوشم بشدت درد می کرد، فضای منطقه جز بوی باروت و خاک سوخته چیزی به مشامم نمی رساند. علی بهزادی خودش را کنار ما کشاند و با اشاره به ناصر حزباوی گفت: اینهم آخر روحیه ناصر بین آتش شدید توپخانه عراق با او پائین می پرید و حرکات خنده داری انجام می‌داد. او از معدود نیروهایی بود که بطور قطع ترس را فراموش کرده بود. ما نیز وقتی این دو رزمنده را می دیدیم که چنین بی محابا مرگ را به تمسخر گرفته بودند، روحیه از دست رفته مان را باز می یافتیم. جلیل سیلاوی http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf 🍂