روز دوم از جنگی که توسط کومله دمکرات ها در شهر پاوه به وقوع پیوسته بود به دستور حضرت امام (ره) از تهران برای کمک به گروه شهید اصغر وصالی یا همان اصغر چریک که به دستمال قرمزها معروف بودند اعزام شدیم. برای رفتن به کردستان پشت یک تریلی که گوشه‌های آن سنگر بندی شده بود نشستیم که در پیچ و خم‌های مسیر اگر به ما تیراندازی می‌شد پشت گونی‌های شن قرار می‌گرفتیم و به دشمن تیراندازی می کردیم. روز دوم برای حفاظت از یک بیمارستان به شهر پاوه اعزام شدیم، بعد از ورود متوجه شدیم کومله ها تعدادی از بیماران را سر بریده و برخی از آنها را با بستن به رگبار به شهادت رسانده بودند. صحنه اسفناکی بودوی تعفن کل فضا را در گرفته بود. ۲ ساعت به تاریکی هوا مانده بود که در بیرون از بیمارستان از رزمندگان خواستم هر کس برای خود یک سنگر انفرادی حفر کند چراکه کومله ها شبانه به ما حمله می کنند، پس از ایجاد دو هلال در جلوی بیمارستان برای جلوگیری از اصابت تیر به نیروهای خودی، به نیروها اعلام کردم اگر کسی می‌خواهد دستشویی برود یا چیزی بخورد زودتر اقدام کند و قبل از ورود دشمن در سنگرها قرار بگیرند. همه ما تا صبح در سنگرها بیدار ماندیم، نیمه های شب دشمن به ما حمله کرد و ما نیز به مبارزه پرداختیم. چند نفر از نیروهای آنها توسط ما کشته شدند و یکی از نیروهای خودی که به دلیل ترس از سنگر بیرون آمده بود مورد اصابت گلوله قرار گرفت و به شهادت رسید. بعد از آن درگیری، در کردستان ماندیم و برای مبارزه با نیروهای کومله از شهری به شهر دیگر می رفتیم. سردار حاج مهدی زمردین  http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf 🍂