🍂 🔻 حکایت دریادلان قسمت چهلم‌و‌یکم نوشته : احمد گاموری ┅┅┅┅❀🕸❀┅┅┅┅ 🔹 حقوق ماهانه! طبق کنوانسیون ژنو! به هر اسیر جنگی بنا بر درجه ای که دارد ماهانه باید حقوق پرداخت شود. عراقی ها هم هر ماه یک دینار و نیم به ما پرداخت می کردند. البته پول نبود بلکه فیش هایی بود که واحد پول عراقی روی آن نوشته شده بود. ما با این پول وسایلی که عراقی ها باید دراختیار ما قرار می دادند و جزء سهمیه روزانه مون بود از محلی به نام حانوت(فروشگاه) می خریدیم. مثلاً قند، چای، شکر و... را با حقوق ماهانه خود می خریدیم. تصمیم گرفتیم که همه پول ها را از بین بچه ها جمع کنیم و به عنوان قرض الحسنه دست یک نفر بدهیم و در واقع او مسئول خرید و نگهداری پول باشد. حقوق ماهانه را یکی برای مایحتاج عمومی و روزانه خود مثل همان چای و شکر و... خرج می کرد و دیگر اینکه حتی به فکر افراد سیگاری هم بودیم و بخشی از پول صندوق را صرف خرید سیگار برای آن ها می کردیم. به هرحال آن ها سیگاری بودند و وقتی که انسان به چیزی اعتیاد یا عادت دارد و نتواند آن را به دست بیاورد، تحت فشار قرار می گیرد و شاید برای تهیه آن دست به کارهای ناشایست بزند. به همین دلیل بچه ها راضی نمی شدند که آن ها به خاطر نیازی که می توان آن را برطرف کرد به سمت عراقی ها کشیده شوند. •⊰┅┅❀•❀┅┅⊰• ادامه دارد http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf 🍂