🍂
کودتای نوژه ۹
🔻 اعترافات قطب زاده
┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄
🔹
چگونه میخواستید مواد منفجره را به جماران ببرید؟
صحبت از این شد که میشود مواد منفجره را برد. صحبت از این بود که توسط مصالح ساختمانی که به آنجا میرود [برده شود] این آقایی که یکی از این افسرهاست گفت: من متعهد میشوم که از طریق مصالح ساختمانی، مواد منفجره را به داخل منزل ببرم، ولی خود او هم بعد از مدتی اصولاً به این نتیجه رسیده بود که فقط راهش کوبیدن از دور است و از نزدیک امکاناتش بسیار ضعیف است.
🔹
در این رابطه آیا قرار بود اسلحهای هم از خارج آورده بشود؟
- نخیر، در این رابطه ابداً به این صورت نبود، به دلیل این که بین طرح این مسأله و اجرایش بیشتر از حداکثر دو هفته نبود؛ بنابراین امکان اینکه اسلحه از جایی بخواهد وارد بشود، بر این منظور نبود.
🔹
پس در رابطه با چه بود؟
اینها مدتی قبل گفته بودند به من، اولاً اسلحه و مهمات، همه نوع چیز دارند خودشان و احتیاجی ندارند، ولی مدتی قبل، در حدود مثلاً یک ماه و خوردهای قبل، سؤال کردند از من که، یعنی یک لیست کوچکی را به من دادند. تعداد اسلحه محدودی، که ما اینها را میخواهیم. من هم گفتم سعی میکنم آنها را تهیه بکنم و اینها را فرستادم برای خارج از کشور، ولی عملاً امکان تهیهاش به علت نبودن پول نبود.
🔹
با چه کسی تماس گرفتند و در خارج از کشور قرار بود چه کسی هماهنگ بکند؟
مسأله رابطه با خارج از کشور، خودش یک بحث دیگریست.
🔹
آن بحث را خواهیم کرد منتها در این رابطه مشخص، این هماهنگی و ارتباط با اسلحه در خارج با چه نیرویی قرار بود انجام بشود و شما از کی خواستید؟
من فقط به یکی از دوستانم آقای بیلران، لیست را فرستادم و گفتم آیا میشود اینها را تهیه کرد و او گفت: اگر پول باشد امکان تهیهاش، توسط دلالها هست که اصلاً پولی نبود و اصلاً تهیه هم نشد.
🔹
در این طرحی که در ذهن شما بود، چگونه ممکن بود شخص امام سالم بماند و دیگران در طرح انفجار از بین بروند؟
- بله، مسأله در همین بود که عرض کردم چون بحث انفجار در آنجا در آخر سرش، به صورت کوبیدن آنجا بود. مسأله جان امام در [خطر] بود من به اعتبار عاطفی خودم حاضر نبودم که زیربارش بروم و تصمیم داشتم مخالفت کنم.
┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄
ادامه دارد
#کوتای_نوژه
#قطب_زاده
http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf
🍂