🍂
بسیج عشایر و مساجد ۱۲
▪︎حاج جبار سیاحی
┄┅┅❀┅┅┄
🔹 سازمان دهندۀ ما شورای عشایری ما بود و مساجد. ما در جنب مسجد امام حسین(ع) در خیابان غزنوی بودیم. دوستانم حاج حسن کردونی، متصدی مسجد و حاج ناصر کردونی بودند و همینطور حسن کلهر. اینها از رزمندگان جبهه های نبرد بودند. مردانی با اخلاص و آماده شهادت.
ما از مسجد امام حسین (ع) فعالیتهای خود را به مسجد النبی(ص) واقع در خیابان ناصر خسرو، در کمپلوی اهواز منتقل کردیم. این مسجد پایگاه مقاومت بود و حدود ۱۸۰ تن از بسیجیان این مسجد با نام مسجد النبی (ص) شهید شدند و از مساجد بزرگ و فعال در جنگ بودنو! جوانان شهید این مسجد وصیت نامه ها را می نوشتند و میگفتند ما نزد حسین(ع) و علی اکبر حسین (ع) می رویم. اینها در نوجوانی و بین ۱۵ تا ۱۹ سالگی بودند. اینها سعادت دنیا و آخرت را درک کرده بودند. به دنیا پشت کرده و از بلا و غدر دنیا و وابستگی به دنیا روی برگرفته بودند. عشق به شهادت داشتند و می گفتند: اگر امام (ره) باشد، انقلابمان باقی می ماند. نظام مقدس اسلامی زنده میماند. ما اگر مردیم مهم نیست. دیگران جای ما را میگیرند. اینها گل های زندگی ما بودند. ما از این نوجوانان درسهای زیادی فرا گرفته بودیم. دلبستگی به دنیا نداشته و نداریم. خیانت به اسلام و سرزمین و کشورمان را نکردیم، به آنچه در می آوردیم قانع بودیم و خداوند هم چیزهای زیادی را به ما داد. امروزه افرادی که در قدرتند بایستی آن دوران جنگ تحمیلی را به یاد بیاورند و ببینند چقدر بچههای پانزده ساله و ۱۹ ساله خود را روی مین ها انداختند تا پیشروی نیروهای اسلام را ساده تر کنند. آن زمان عدل و انصاف و جوانمردی را به کار بردند و از بیت المال مسلمین دیناری بناحق برندارند.
┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═┄
ادامه دارد
از کتاب اهواز در ۸ سال دفاع مقدس
حمید طرفی
#خاطرات_مردمی
#بسیج_عشایر
@defae_moghadas 👈لینک عضویت
✧✧ ܭߊࡅ߭ߊܠܙ حܩߊܢܚܘ ܥܼࡅ߭ࡐܢߺ ✧✧
🍂