🍂 🔻 چاه نفرین 🕳 خود را برای عملیات والفجر مقدماتی آماده می کردیم. هر روز و هر شب ما شده بود رزم و پیاده روی و بخط شدن های غیرمنتظره سه شماره ای. موقعی که بیکار شده بودیم پیش خودم گفتم خوب است یک چاهی بکنم و ببینم به آب خواهم رسید یا خیر. بصورت تفریحی شروع به کندن چاه کردم و کم کم به عمق 2 یا 2/5 متر رسیدم. اما همین چاه در روزهای بعد بلای جان خودمان شد و صدای بچه ها را در آورد. وقتی فرمانده گروهان متوجه این چاه شد سوژه ای در ذهنش شکل گرفت تا قدرت رزم بچه ها را بالا ببرد و آن چیزی نبود جز رفتن تک تک نیروها در چاه 😁 و بیرون آمدن از آن. با سخت شدن کار تلفاتی هم دادیم . به خاطر تنگی گودال و عمق نسبتا زیاد، یکی زانویش زخمی شد و دیگری سرش🤕 و ..... دیگر مرا رسما نفرین می کردند و از کار نسنجیده ام گله می کردند تا اینکه....... در یک هماهنگی بین بچه ها و دور از چشم فرمانده 👮 که حالا علاقه عجیبی هم به این چاه پیدا کرده بود آن را پر کردیم و خیال همه را راحت 😆. عباس نصیری کانال حماسه جنوب @defae_moghadas 🍂