🍂
🔻 "پلوتیک به دشمن"
🔴 در عمليات رمضان بچه ها نتوانسته بودند موقعيت خود را تثبيت كنند و آتش و پيشروی عراقي ها هم شروع شده بود.
تعداد زيادی از تانكهای عراقی در حال عبور از پل بودند و با عبور آنها اتفاقات بدتری رخ مي داد.
در اين گير و دار متوجه تانكی شدم كه نزديك ما بود و به نظر مي رسيد كه به ساير تانك ها گرا مي دهد و فرماندهی می کند. احساس كردم احتمالا بايد تانك فرماندهی باشد.
به نحوي خود را به آن نزديك كردم و نارنجكي داخل كابينش انداختم.
خدمه ها به درك واصل شد. وارد كابين تانك شدم، از بيسيم تانك به مكالمات عراقی ها گوش كردم و متوجه وضعيت بد نيروهای خودی شدم.
باید از همین بیسیم که سالم هم مانده بود باید کاری می کردم. زبانم عربی بود و می توانستم
خوب صحبت کنم.
گوشی را گرفته و شاسی را فشردم و با اقتدار فرماندهی گفتم:
📞از فرماندهي به كليه واحدها.....
....... از فرماندهي به كليه واحدها📞
ايراني ها ما را دور زدند. هر چه سريعتر عقب نشينی كنيد😄.
لحظاتی نگذشت که ديدم تانك هايی كه از پل عبور كرده بودند، به سرعت در حال باز گشتند و حتی بعضی هاشان از تانك ها خارج شدند و پا به فرار گذاشتند.
وقتي مطمئن شدم وضعيت كمي آرام شده از تانك خارج شدم و برگشتم.
مروج
گردان كربلا
كانال حماسه جنوب
@defae_moghadas
🍂