لامپ های جلوی حجرات مدیر مدرسه مرا صدا زد برای اعطای مسئولیت مدیر داخلی حوزه ، من رفتم دیدم حاج آقا پشت میز نشستند من روی زمین دو زانو نشستم. فرمودند: بلند شید چرا آنجا...بیایید کنار من روی صندلی ... گفتم: حاج آقا من شاگرد شما هستم. فرمودند: من نوکر شما هستم ...! خجالت کشیدم، شاید از صورتم معلوم بود... کلید را دادند و فقط یک توصیه کردند که من کل ماجرای مدیریت داخلی حوزه را بفهمم... فرمودند: آقای دهبان قبل از غروب آفتاب چراغ جلوی همه حجرات را روشن می کنی... چه یک نفر داخل حوزه باشد چه چهل نفر! حتی پنجشنبه و جمعه ها که فقط خودت و برادرت داخل حوزه هستید.... گفتم: حاج آقا... منتظر بود خودش فرمود: خیر اسراف نیست! آقا به عهده من، من دارم می گویم همه را روشن کن... آقای دهبان، اگر دل یک طلبه بخاطر تاریکی حیاط حوزه بگیرد، از کوچک تا بزرگ مان هیچ کدام نمی توانیم جواب امام زمان عج را بدهیم، متوجه شدی؟ مبادا حیاط قبل از غروب دلگیر باشد! من تمام ماجرای مسئولیتم را فهمیدم... https://eitaa.com/dehban_ir