به‌نام‌او قند پارسی از زبان مادر تا گفتمان جدید حماسه در همه جای دنیا زبان مادری، لفظ آشنایی‌ست. لفظی پر از معنا، یعنی همان زبان که مادر با آن سخن گفتن را به کودکش می‌آموزد و الفاظ را با مهربان‌ترین وجه در کام کودکش می‌ریزد. ◽◽◽◽◽ زبان فارسی، این گنجینه عظیم هنر جهان، روزگاری پرفراز و نشیب به خود دیده‌است، روزگاری سخت و طاقت‌فرسا که با داشتن ریشه‌های قوی توانسته‌است، بماند و بدرخشد. راز ماندگاری این الفاظ که به زبان می‌آوریم و با آن مشق می‌کنیم، برگرفته از همت مردان و زنانی‌ست که زبان مادری خویش را بسان مادرشان نکوداشتند و خلق اثر کردند. خالقان دیوان‌ها و داستان‌ها، خالقان اسطوره‌‌ها و واقعیت‌ها همان حماسه سازان‌اند. کدام زبان، شاه‌نامه‌ای دارد که در اوج سختی و اضمحلال حکومت‌ها سراییده‌شده و از هویتی که نسل به نسل و سینه به سینه مانده، حراست کرده‌است؟ این سخن ادعای همه اهل فن است، زبانی که توانایی سرودن شعر داشته‌باشد و خروجی کار آن شاه‌نامه باشد، ستودنی‌ست. کدام زبان پند را با زر ورقی از هنر و ادیبات به کام خوانندگان خود می‌چشاند که حتی بعد از هفت‌صد سال آمدن و رفتنِ آدمیان گونه‌گون پند دهده و تذکردهنده باشد؟! کدام عارفی را به سان حافظ می‌شناسید که با همین کلمات و با همین قواعد اشعاری بسراید که هرخواننده‌ای مقصود خود را دریافت کند و راضی شود؟! زبان فارسی پر است از آواهایی که آهنگین است. رشته کلمات را به نظم منظم می‌کند و حاصل کار غزلی می‌شود که زنگار دل بشوید یا سجی می‌شود که عارف پند دهد. ◽◽◽◽◽ تاریخ سخنان زیادی برای گفتن دارد اگر اهل شنیدن باشیم. در کارزار حمله مسلمانان به سمت ایران و استقرار مسلمانان در بیشتر نواحی این مرزوبوم و رایج شدن زبان عربی در کوچه و بازار، این زبان فارسی بود که از هویت زبانی خود حراست کرد. تاریخ گواه این است که دیوان‌ها به فارسی مشق می‌شد و کاتبان به فارسی محاسبه می‌کردند. این زبان، همراه مردمانش ماند حتی وقتی که بسیاری از تمدن‌های مهم دنیا، رنگ و بوی عربیت به خود گرفته‌بود. زبان مصریان تا قبل اسلام سریانی و قبطی بود. مصریان در مواجهه با اسلام، به دگردیسی زبانی روی آوردند و این برخلاف روش ایرانیان بود که اسلام را با جان خویش پذیرفتند و شهادتین بر زبان راندند و زبان و هویت ایرانی متناسب با فرهنگ دینی خود را حراست کردند. یعقوب لیث صفاری یکی از حاکمان محلی بود که منهای فعالیت‌های سیاسی‌اش، اهتمام ویژه‌ای به این امر داشت به طوری که شاعران را موظف کرد به فارسی شعر بگویند و تمام دیوان‌ها و مکاتبات فارسی باشد‌. در این میان و در قرن ۱۵ هجری قمری، رهبری ایران به دست حکیمی افتاده که بیش از پیش به مهم اشراف دارند و حفظ و صیانت از زبان فارسی را از اوجب واجبات می‌دانند. ایشان واژه سازی با کلمات فارسی را بر معنای کلمه به کلمه ترجیح می‌دهند و اذعان دارند فارسی قابلیت بیش از این‌ها را دارد. این زبان قابلیت ترکیب واژه‌ها و خلق معنای جدید را در خود دارد. ایشان مقام و توانایی زبان فارسی را تا جایی پیش می‌برد که نه تنها فارسی زبان ادیبان و هنرمندان است بلکه این زبان قابلیت علمی فراوان نیز دارد: "حرف من این است که ما از لحاظ علمی به جایی برسیم که دیگری اگر بخواهد آن دانش را و آن رتبه‌ی بالا را یاد بگیرد مجبور باشد بیاید زبان فارسی یاد بگیرد. همچنان‌که شما امروز در بخشی از علوم اگر بخواهید به تازه‌های علمی دست پیدا کنید مجبورید زبان انگلیسی یا زبان فرانسه  را مثلاً یاد بگیرید؛ حرف من این است؛ ما باید کشور را به اینجا برسانیم. بله، ما انرژی داریم، توان داریم، ظرفیّت داریم، عقب هستیم امّا خودمان را به جلو می‌رسانیم؛ کمااینکه خیلی عقب‌تر بودیم، خودمان را به اینجا رساندیم که امروز هستیم. حرف من این است."۱۳۹۵/۰۳/۲۹ این هوشیاری و این اتکا به داشته‌ها و باورها از زبان رهبر یک جامعه در پیشبرد اهداف علمی بسیار راهگشاست. این سخنان افق جدیدی را مقابل چشم اندیشمندان می‌گشاید: "‌بنده سه چهار سال قبل از این، به جوانهای دانشجو و اهل علم گفتم که شما باید کاری کنید که پنجاه سال بعد، اگر کسی خواست به تازه‌های علمیِ آن روز دست پیدا کند، مجبور بشود بیاید زبان فارسی یاد بگیرد. کنید."۱۳۹۵/۰۱/۱۱ اما امروز این این قند پارسی، بیشتر از هر زبان دیگری در ادبیات جبهه مقاومت و مردم آزاده جهان خودنمایی می‌کند، زبانی که هویت انزجار از پلیدی را بیش از گذشته نشان می‌دهد. زبان فارسی امروز گفتمان جدید تمدن اسلامی‌ست که گاه با یک شعر و آهنگی در جهان رخ نشان می‌دهد و گاه با اظهار نفرت از عین خباثت. قطعا تا رسیدن به نقطه مطلوب و افق‌های ترسیمی فاصله داریم ولی این واقعیت انکارناپذیر است که زبان فارسی با داشتن پیشینه معنوی و اعتقادی و باورهای‌ نشأت گرفته از هویت تمدنی‌اش، راه خود را پیدا کرده‌است.