فنس ها حرف می‌ زنند فنس ها برایم مفهومی زیبا دارند به معنی محافظت ،مراقبت،پاسداشت. فنس ها یادآور خاطره خوب دیدن یک اثر تاریخی‌ست؛که از دور برایم نمایان می‌شد. وقتی که با شوق از روی نقشه پیدایش می‌کردم. دستم را درونش حلقه می‌کردم تا خوب نگاه کنم تا شاید کسی باشد قفل را برایم باز کند. فنس ها در خاطرات دور ترم هم هستند وقتی که در سفر راهیان نور به مرز می‌رسیدیم. طلاییه،شلمچه. یک‌بار راوی را تا لب فنس های مرز در شلمچه کشاندیم تا برای‌مان خاطره بگوید. شلمچه‌ای که نزدیک ترین مکان ایران به کربلاست. شلمچه‌ای که دشت است و هیچ سنگر و پناهگاهی ندارد. جایی که خیلی یادگاری در زیر خاکش داریم. راوی شروع کرد به روایت و من کنار فنس ها نشستم و با خاک‌ها بازی می‌کردم. حرکت سربازان عراقی کاملا دیده می‌شد. انگار می‌خواستند بپرسند چه می‌کنید دم عیدتان در این اینجا؟ راوی می‌گفت و من در عمق وجود در جایی دیگر بودم.کنارحرف هایی که از بچگی شنیدم:ما حتی یک وجب از خاک کشور را در جنگ هشت ساله تحمیلی به دشمن ندادیم. انگشتانم را جمع کردم و از کنار فنس ها شروع کردم به وجب کردن زمین. نگاهی به دشت شلمچه انداختم و نگاهی به دستانم.انگشتانم را باز کردم و دوباره کنار فنس گذاشتم. نه یک وجب باز و نه یک وجب بسته، ایرانمان را ندادیم به دشمن.برخلاف همه‌ی جنگ ها در طول تاریخ. این خاطره شیرین مردمان ایران از جنگ شد بعد از انقلاب. به مدد انقلاب ایران تکه تکه نشد در جنگ هشت ساله و استوار ماند. فنس ها حرف می‌زنند باید دستت را دورش حلقه کنی و گوشت رابسپاری به داستانش. از رشادت‌هایی که این دشت به خود دیده برایت می‌گوید. خون‌ها داده شده تا فنسی جا به جا نشود. جوانانی پر کشیدند تا چون من درخانه بنشینم و در اوج امن و امان به دادن یا ندادن رأی فکر کنم. چقدر بزرگ بودند و چه سخت است ندیدن بزرگیشان. من چه وظیفه ای دارم؟ بجنگم؟ نه!فنس ها ایستاده‌اند بر جایشان تا زمانی که من و تو بایستیم بر سر عهد و پیمانمان. رای من و تو کار کوچکیست برای این همه‌ بزرگی که داریم. فنس ها حرف می‌زنند. https://eitaa.com/del_gooye/91 -----------❀❀✿❀❀--------- @del_gooye