سفیر (۱) آخرین نامه که توسط هانی بن هانی سبیعی و سعید بن عبدالله حنفی به دستش رسید از فرستادگان درباره‌ی موافقانِ با مضمون این نامه سؤال کرد و آن‌ها در پاسخ امام اسامی برخی از آن‌ها را ذکر کردند. امام (علیه‌السلام) به پا خواست و پس از خواندن دو رکعت نماز در میان رکن و مقام به نامه‌ی آن‌ها اینگونه پاسخ داد: به نام خدای رحمان و رحیم از حسین بن علی به جمیع مومنان و مسلمانان. اما بعد: هانی بن سعید با نامه‌های شما پیش من آمد، تمام آنچه را که حکایت کرده بودید و گفته بودید دانستم، سخن بیشترتان این است که ما امام نداریم، بیا و شاید به سبب تو خدا ما را بر حق و هدایت همدل کند. اکنون برادر، پسرعمو، معتمد و یکی از اهل خاندانم را به سوی شما فرستادم و به اوگفتم از حال، کار و رأی شما به من بنویسد. اگر او نوشت که رأی جماعت و اهل فضیلت و خِرد چنان است که فرستادگان‌شان گفته‌اند و در نامه‌هایتان خواندم، به زودی پیش شما خواهم آمد إن‌شاءالله. به جان خودم که امام جز آن نیست که به کتاب عمل کند و انصاف گیرد و مجری حق باشد و خویشتن را خاص خدا کند. والسلام امام حسین (علیه‌السلام) پسر عمویش مسلم بن عقیل (علیه‌السلام) را صدا زد و او را به همراه قیس بن مسهر صیداوی، عماره بن عبید سلولی و عبدالرحمن بن عبدالله بن کلدن ارحبی به کوفه فرستاد و به آن‌ها سفارش کرد تا از خداوند پروا داشته باشند و مأموریتشان را مخفی کنند. با مردم مهربان باشند و اگر مشاهده کردند که مردم با یکدیگر اتحاد و یکپارچگی دارند، به امام خبر دهند. مسلم پس از این فرمان با همراهانش عازم کوفه شد. ✍🏻زهرا کبیری‌پور منبع: ابن اعثم، الفتوح، ج۵، ص۲۷. خوارزمی، مقتل الحسین (علیه‌السلام)، ج۱، ص۱۹۳. 💠@Delneveshteeee