از این جاده زودتر میرسی، حتی اگر پیاده باشی!
مرد روی حصیری کنار جاده دراز کشید. با خودش فکر کرد: «در پای پیادهها و چرخ ویلچرها چه شوق دوستداشتنیای است! باید زودتر به جاده برگردم!» اتومبیلی کنارش توقف کرد و خواست که بقیه راه را بدون پرداخت دیناری، سواره برود. مرد سر و دست تکان داد که: «لا، شکراً!» با خودش گفت: «قطعا یک عمر بخاطر اینکه سواره بودهام، نرسیدم! اصلا آمدهام که پیاده بروم!»
✍ب.محمدی
(۱۳)
#پیادهروی_اربعین#دلنویسhttps://eitaa.com/joinchat/1991442675Ce1ee4e1829