💚💜❤💖: ✨﷽✨ 👌 داستانک کوتاه:زیبایی زن برای کیه؟ . حقوق شماره:45 صبح دیر بلند شدم,همان روز امتحان سختی در دانشگاه داشتم. رفتم آماده شدم,رفتم بیرون, تاکسی و وسیله نقلیه ماشینی نبود,داشت دیرم می شد که موتور سیکلتی را دیدم تا در مسیری میخواهم برود در حال حرکت است,دست بلند کردم و ایستاد ومن سوار شدم. در بین راه موتور سوار گفت:من هم دانشگاه ثبت نام کرده ام,اگر قبول شدم به یک آزادی نسبی می رسم. گفتم:در دانشگاه مثل باقی مقاطع تحصیلی, باید درس بخوانی آزادی رهایی از درس که نیست,بلکه درس ها تخصصی تر و سختر میشود. موتور سوار گفت:انگار نه انگار دانشجوی!چطور منظور من را نفهمیدی؟ گفتم:منظورت چیه؟ گفت:آزادی از این جهت که دوران دبیرستان برای پز دادن به دختر دبیرستانی با تک چرخ و ترمزهای گردون عرض اندام میکردیم,که گاهی مامورین امنیت اخلاقی هم ما را از این کار باز میداشتند و ما امنیت نداشتیم,حالا درون دانشگاه بدون این دردسرها به این آزادی می رسیم. من بهش گفتم:میخواهی در دانشگاه هم تک چرخ بزنی؟ او گفت:نه دیگه هم کلاسی هستیم,نیاز نیست,با هم کلاسی طرح دوستی می ریزیم. گفتم:این که خلاف غیرتمندی هست. گفت:یک چیزی که خدا برای ما قرار داده, چرا خلاف وجدان و بی غیرتیش میکنی؟ گفتم:خدا کی گفته؟,از کجا داری میگویی؟ گفت:خدا زیبایی ها را برای استفاده بنده اش گذاشته,زیبای زن هم جز زیبای عالم هست. گفتم:اینجایی هستی؟ گفت:نه اصلیت روستاهای اطرافم. گفتم:زمین زراعی دارید؟ گفت:بله. گفتم:اگر کسی باشما شریک بشود در زراعت,بعدا بیش از حقش بردارد, شما چه میکنید؟ گفت:حقش کف دستش می گذاریم. گفتم:آخه شریکتون هست! گفت:نخواستم این جور شراکت رو,شریکی که به حق خودش راضی نیست,زیاده خواه وخودخواه هست. گفتم:زمین که مال خداست. گفت:انگار یک چیزت شده,مال خدا هست اما خدا حق را داده به من وبه طور آزاد نیست. گفتم:چطور حق به تو داده اما به نداده؟ گفت:با حرفی می زنی شک کردم که سواد درست حسابی داشته باشی,حق زمین یا با ارث به آدم می رسد یا با قراردادی ,که در این قرار داد یا خرید کرده ایی یا اجاره اش کرده ایی. گفتم:حالا شغلت چیه؟ گفت:یک پراید اجاره ای گرفتم به صورت آزاد مسافر کشی میکنم. گفتم:اگر روز بارونی کسی گیر کندیا بفهمی مسافر غریبه چه کار میکنی پول بیشتر میگیری یانه؟ گفت:نه انصاف نیست,او به من اعتماد کرده. گفتم:در دانشگاه هم خانواده دختر به فضای دانشگاه و دانشجویان اعتماد کرده وانصاف نیست که به این اعتماد سو استفاده کنیم,چون اگر خانواده دختر اعتماد نمی کردن دخترشون ودست گلشون را به اینجا نمی فرستادن. دوباره حرفش را تکرار کرد و گفت:مگر خدا زیبای را برای استفاده ما قرار نداده؟ گفتم:دوباره سرخونه اول نرو. نگاه کردن به زیبای که حق دیگری است مثل اینکه تو زمین داشته باشی من زمین تصرف کنم وبگویم زمین مال خداست و من هم میتوانم تصرف کنم. او گفت: آخه مثالت با مثال زیبایی که زدم ربطی به هم نداره. گفتم:زیبایی هم یا ارثی است یا قراردادی صاحبش میشی ,یعنی زمانی که همسرت بشه محرمته. و هر زیبای را شامل همه نمیشه,مال صاحبش است. با نگاه تو, حق صاحب زیبای را ضایع میکنی. دوباره میگم, حالا به یکی اعتماد کردن که پیش آن ناموس دیگری باشد, نباید خیانت کند. ✅ادامه ادله... 🕌دین کده🕌 ╭─═ঊঈ✨✨ঊঈ═─╮ 🕌 @din20m 👈عضویت ╰─═ঊঈ🍃🍃ঊঈ═─╯