eitaa logo
دین کده
206 دنبال‌کننده
365 عکس
9 ویدیو
9 فایل
دین شامل۴(چهار) بخش است که محوراین کانال است.که عبارتند از: ١.باورها ٢.احکام ٣.اخلاق ۴.حقوق که بصورت برهانی درقالب گفتگویی وداستانی بیان میشود کانال ما Http://Eitaa.Com/din20m
مشاهده در ایتا
دانلود
💚💜❤💖: ✨﷽✨ 👌 داستانک کوتاه:اختلاف در مبنای فقهی و دو روز متفاوت عیدفطر. شماره:74 ؟ روز عید فطر بود. رفته بودیم برای نماز عید مسجد. چند نفر از اهالی محله, در مسجد ایستاده بودن و داخل مسجد نمی رفتن. گفتم:چرا بیرون مسجد جمع شدید, بیاید داخل, الان حاج آقا میاد. در این حین بود گروهی هم محله ها با ماشین به در مسجد اومدن. با تعجب گفتم:این وقت صبح کجا بودید؟ یکی از اونا گفت:مرجع ما امروز عید اعلام نکرده ,میخواستیم با امروز مثل مردم روزه نباشیم بعدا قضاش کنیم ,رفتیم بیرون شهر تا23کلیومتر از شهر دور شدیم ,مطمىن شدیم محدوده شرعی رعایت شده, یک چیزی خوردیم و روزه افطار شد, چرخی زدیم و برگشتیم. یکی از دورن جمعیت ایستاده کنار مسجد, گفت:ما که وسیله نداریم,چه کار کنیم؟ حاج آقا سر رسید وگفت:تا الان پیگیری می کردم,مرجع شما اعلام عید نکرده, اما چون چند عادل طبق فتوای مرجع شما خبر داده اند که ماه را دیده اند, می تونید امروز رو عید بگیرید. گفتم:حاج آقا مراجع هم عادلند,چرا با این حکم عید اعلام نشد؟ حاج آقا گفت: همین عادل ها که میگم,همان بعضی از مراجع اند که مبناشون در حکم دادن در رویت ماه را می دهند با مرجع این مومنین یکیه. اما بعضی مراجع دیگر که مبنایشان با مبنای مرجع شان یکی نیست, در حکم کشف هلال اول ماه,کفایت نمی کنه. گفتم:چطوری فرق میکنه مبنا و روششان در کشف اول ماه قمری ,که بعدا حکمشون تغییر میکنه؟ حاج آقا گفت:بعضی مراجع دیدن ماه را با چشم دیدن قبول دارن وبعضی دیگر علاوه بر چشم ,دوربین هم قبول دارن که اگر ماه با آن دیده بشه ,برای اعلان اولین ساعات ماه قمری کافیه. مرجع این مومنین فقط دیدن ماه را با چشم قبول داره و خبر عادل های که فقط به این روش به رسیدن ماه قمری جدید به ما می دهند قبول داره,نه روش دیدن ماه با دوربین رو. پس اگه باقی مراجع اگر مبنای فقهی شون این باشه که دیدن با دوربین در کشف اول ماه قمری کافیه و با دوربین ببینن. ,برای این مومنین حکم شرعی ثابت نمیکنه که امروز روز عید فطره. اما اگه عادل های مثل بعضی مراجع اعلام عید کنن و با مبنا مرجع این مومنین که دیدن ماه را فقط چشم قبول داره یکی باشه,پس خبرشون در مورد عید فطر برای آنها هم کفایت میکنه. پس امروز میشود برای آنها هم عیدتان باشه, و هم می تونند بنابر فتوی مرجع شون فردا عید شون هم باشه. یکی از نوجوانان که آنجا بود, گفت:حاج آقا برای من درس شد که هر مرجعی را نگیرم تا مثل اینها دچار دردسر و اینقدر پیچیدگی نشم. حاج آقا گفت:اگر چشم هات درد بگیره,چه کار میکنی؟ گفت:معلومه به چشم پزشک می رم. حاج آقا گفت:چرا پزشک عمومی نمی ری؟ گفت:معلومه دیگه,پیش چشم پزشک بریم درصد درمان چشم بیشتره. حاج آقا گفت:دین هم گفته برو پیش مجتهد متخصص تر تا به واقعیت حکم خدا نزدیکتر بشی,که بهش میگن اعلم تر. 🕌دین کده🕌 ╭─═ঊঈ✨✨ঊঈ═─╮ 🕌 @din20m 👈عضویت ╰─═ঊঈ🍃🍃ঊঈ═─╯
💚💜❤💖: ✨﷽✨ 👌 داستانک کوتاه:شرکتی هرمی سود حلال یا ضررحرام؟ شماره:75 ؟ رفته بودم بازار تره بار برای خرید میوه,پیش دوست میوه فروشم. یکی از دوستان قدیمی رو اونجا دیدم,با دوست میوه فروشم خیلی گرم, گیر صحبت بود. رفتم پیششون, سلامی کردم,. اون دوستم هم شروع کرد با من هم گرم احوال پرسی کردن. گفتم:خیلی مهربونتر شدی,بگو ببینم چند مدتی پیدات نیست,کجای؟ گفت:سرم شلوغه. گفتم:خیر باشه. گفت:آره خیره,الان قبلی بیای, داشتم میگفتم که; کار تجاری خوبی گیرم اومده. وبه دوست عزیزم میگفتم;بیا سرمایه ات رو تو میوه فروشی معطل نکن. و بیاد پیش خودم تجارات کنه که بعد چند سال بی نیاز از کارحمالی بشه. گفتم:مگه چطوریه کار تجاریت؟ گفت:شرکت تجاری زدن همه چی داره,به شما قیمتی میدن بعد خودت بازار یاب جنست میشی ومفروشی. دوست میوه فروشیم گفت:چه فرقی کرد؟اگر اینجا حمالیه,اونجا هم حمالیه. او گفت:فرقش که برات نگفتم. دوست میوه فروشم گفت:من که فرق ندیدم. او گفت:فرقش در اینکه; ,تو اگر زیر مجموعه بگیری و کسی را معرفی کنی به شرکت برا خرید اجناس شرکت,هر چه قدر خرید کنه ,یه پورسانت که همان سود باشه به تو هم می رسه,و اگر زیر مجموع تو دوباره زیر مجموعه بگیره و اون خرید کنه. دوباره سودی به جیب تو میرسه. گفتم:این نه شرکت هرمی که مال مردم خوره,که ضرر زیادی قبلا به مردم زده بود؟ او با حالت تعجب و کمی ناراحتی گفت:بابا چرا ما باید تا یه چیزی را دیدیم, سریع برچسپ ناجور بزنیم؟ گفتم:ناراحت نشو, فقط سوال کردم,حالا چه شرکتیه؟ گفت:اشکالی نداره,تقصیر منه که زود از کوره در رفتم. شرکته مثل شرکت بازار یابه که در اواىل دانشجویمون با هم براشون سه چهار ماه بازار یابی کردیم, اما تو در اومدی تا به درسات بیشتر برسی. اما من ماندم. ,تا چند ماه پیش این پله ترقی را به من یکی از اقوام بهم پیشنهاد داد. گفتم,تک خوری نکنم دوستام هم از سفره ترقی سهم ببرن. دوست میوه فروش گفت:الان ترقیت کو؟ماشینتو نشان بده. او گفت:خودت بهتر می دونی, دانه را اول آب و خاک و نور داد تا بعدا رشد کند,و درخت بشه تا میوه بده. دوست میوه فروش گفت:می ترسم خاکش شور زار باشه ,میوه که نده, بذر و سرمایه تو دستم رو فاسد کنه. او گفت:دارم جدی حرف میزنم,چرا جدی نمی گیری؟ دوست میوه فروش گفت:من هم جدی گفتم,شرط اول عقل, احتیاطه. و دوست میوه فروش رو به من کرد و گفت :تو آدم خوبی ,چطور گول این معاملات رو خوردی؟ گفتم:بازار یابی که ما می رفتیم با این شرکته فرق می کنه. در بازار یابی شما جایگزین تبلیغات تلوزیونی میشید,با این تفاوت که تبلیغات تو تلوزیون شرکت باید خیلی خر ج کنه برا تبلیغاتش و این تبلیغات همراست با جلوه های هنری, اما شرکت تازه تاسیس و کم بودجه به بازار یابان می ده و از حاشیه سود خود, به مبلغ کالاشون در فروش سودی می دن. اما این مجموعه گیری یک طوری دیگست. او گفت:سود سوده, چه فرقی میکنه. گفتم:اولا تو بازار یابی من فقط پول سود همان جنس که تبلیغش کردم بهم می رسه. اما اون شرکته ,سود خرید های بعدی که من معرفشون بودم و زیر مجموعه های که زیر مجموعه من بودن,بهم می رسه. البته با شرط ماندنم در شرکت و شروط دیگر سود بهم می رسه. بعد هم بگم,ما در بازار یابی جنس را که می فروختیم نمی خریدیم. این شرکته که دوستم میگه هم باید بخری و بفروشی تا خودت سودی کنی, که معلوم نیست چقده و زیر مجموعه بگیری. سود اصلیت را از اینجاست. بعد گفتم:قیمتاش معلومه؟چطوریه؟ گفت:متفاوت از همه جا. گفتم: اگر اومدیم جنس خیلی گرون بود یا بد کیفیت ,که در این صورت باید به کسی دیگه قالب کنیم که تا ضرر نکنیم و اگر هم بفهمد ناراحتی پیش میاد,بدتر از اون, زیر مجموعه هم بگیریم, اون هم خرید کنه و اگه ضرر کنه,به چشم ما می بینه. و دوباره گفتم:ورود به این نوع بازار یابی یعنی کلاه برداری ,چون می دونی این شرکته با این رویکرد کلاه بداری گرانفروشی میکنه ,کار کردن و سود گرفتن از اون شرکته حرامه,چون راه کسب ثروتش, کلاه برداریه و من هم با اون شرکت در کلاه برداری شریک میشم و حروم خوار میشم. وهمه سود های که می گیرم حرومن, چون پول کلاه برداریه از مردمه. دوست تاجرمون گفت:نمی خوای بیای ,چرا بازار خرابی میکنی؟ گفتم:با این ساختار, همان مضرات شرکت هرمی را داره,ومراجع تقلید این نوع معامله رو که در شرکت هرمی شکل میگیره رو جایز نمیدونن,چون ضرر به اقتصاد افراد جامعه می زنه. چون گروهی سر هرم با پول شاخه ها تپل میشن, و بدبختی پای شاخه های پایینه که یا ,سود خیلی ناچیزه,که شاید حروم باشه یا دارایشون به فنا می ره. دوست میوه فروش به اون دوستم گفت:تا دیر نشده در بیا از این منجلاب,تاخدای نکرده نه مال مردم خور بشی ونه یک وقت داریت به فنا بره. دین کده🕌 ╭─═ঊঈ✨✨ঊঈ═─╮ 🕌 @din20m
💚💜❤💖: ✨﷽✨ 👌 داستانک کوتاه:شب آرزوها؟ شماره:76 ؟ به عیادت یکی از آشنایان که از بیمارستان مرخص شده بود, رفته بودیم. یکی از بچه های آشنایمان پای تلوزیون نشسته بود. خبر را نگاه میکرد,در میون یکی از اخبارها اعلان کرد که امشب شب آرزو هاست. دیدیم بیمار پوز خندی زد و کمی خندید. ,پدرم گفت:ان شاالله همیشه خنده رو باشی,چه شد؟ گفت:از این نگاه که شب لیله الرغاىب فقط شب آرزوها معرفی می کنند,نمی دانم چرا نمی فهمند این کلام خوبی نیست. پدرم گفت:مگر آرزو عیبه؟ گفت:حدیثی داریم آرزو کردن رو تاىید زیاد نکرده. پدرم گفت:حرفت رو تا این قسمت قبول دارم که می گی ;نباید این شب رو فقط شب آرزوها کنند,برا اینکه شب نیایش مخصوص با معبود رو هم باید معرفی بشه. اما حرف دومت در مورد خود آرزو رو قبول ندارم,چون دین اون آرزوهای نامعقول منظورشه که مذمت کرده ,نه هر آرزوی معقولی رو. 🕌دین کده🕌 ╭─═ঊঈ✨✨ঊঈ═─╮ 🕌 @din20m 👈عضویت ╰─═ঊঈ🍃🍃ঊঈ═─╯
💚💜❤💖: ✨﷽✨ 👌 داستانک کوتاه:نماز در اول وقت... شماره:77 ؟ تو بوفه دانشگاه داشتیم ساندویچ میخوردیم,که صدای اذان از مسجد دانشگاه بلند شد. به بچه ها گفتم:بچه ها کم کم جمع جور کنیم تا به نماز هم برسیم. یکی از بچه ها گفت:من بعدا می خونم. چون نیم ساعت بعد اذان تا بعد از ظهر کلاس داشتیم, گفتم:خودت می دونی وقت خالی پیدا نمی کنی بری نمازت بخونی. گفت:تا قبل غروب وقته. گفتم:هر چیزی سر وقتش بهتره و خوبه. گفت:پس چرا خدا وقت زیادی تا بعد ازظهر برا نماز گذاشته؟ گفتم:شاید وقت رو خدا برا زمان اضطراری گذاشته که کسی نرسه نمازشو اول وقت بخونه,تا نمازش قضا نشه. گفت:باشه تسلیمم. اذان به اشهد ان محمد رسول الله رسید. گفتم:خو بچه ها به بلند بشیم,تا هم فضیلت اول وقت و هم ثواب نماز جماعت رو ببریم. در حال رفتن به وضو خونه بودیم. دوستم گفت:یه سوال,مگر این نیست که تو دادگاه شاهد باید قضیه را دیده باشه تا شهادت بده,پس چرا ما که نبوت پیامبر اسلام رو و ولایت وصیش را ندیدیم,داریم شهادت می دیم؟ گفتم:لفظ شهادت که فقط به معنای مشاهده با چشم را نداره بلکه معانی دیگری هم داره. چون ما شهادت به وحدانیت خدا هم میدیم اما خدا را که نمی بینیم. او گفت:یعنی چطور چیز ندیده رو شهادت می دیم؟ گفتم:ما خیلی چیزهای رو درک میکنیم و یقین به بودن اونا داریم و شهادت بر بودن آنها میکنیم با اینکه با چشم نمی بینیمش,مثل درد یا محبت یا خیلی چیزهای دیگر. نبوت پیامبر و وصی ایشون هم با براهین و ادله های قرآنی و عقلی و روایی ثابت میشود. و ما چون یقین به این نبوت و وصایت کرده ایم ,شهادت به این نبوت و وصایت می کنیم. 🕌دین کده🕌 ╭─═ঊঈ✨✨ঊঈ═─╮ 🕌 @din20m 👈عضویت ╰─═ঊঈ🍃🍃ঊঈ═─╯
💚💜❤💖: ✨﷽✨ 👌 داستانک کوتاه:عمر طولانی برای امام زمان امکان داره؟ شماره:78 ؟ برای سفر پیاده‌روی کربلا در نیمه شعبان ، رفتم برای دریافت مجوز خروج از کشور,از اداره مربوطه. چند نفر هم آنجا حضور داشتن مثل من برای گرفتن مجوز خروج کشور. از یکی از آنها پرسیدم، به سلامتی به کجا سفر میکنی؟ گفت:چین. او هم ازم پرسید، شما کجا می رید؟ گفتم:اِن شاءالله سفر پیاده روی کربلا. باتعجب ازم پرسید;اربعین که تازه تموم شده، از الان تا آن موقع خیلی زود اقدام کردی. با کمی خنده گفتم:نه،اربعین نیست، بلکه نیمه شعبان میخوایم بریم. گفت:نیمه شعبان؟ نگاه افسوسی بهم کرد و گفت:یه چی بگم، ناراحت نمیشی؟ گفتم:نه، راحت باش. گفت:کی دیده آدم امروزه این قدر عمر کنه؟ گفتم:اگر سوالت در مورد عمر آقامونه،میشه عمر طولانی داشته باشه. گفت:از کجا این حرف رو میزنی؟ گفتم:قرآن رو که قبول داری؟ گفت:آره. گفتم:خدا خود رو مالک آسمون وزمین معرفی کرده، و فرموده که بر هر چیزی تواناست. وادامه دادم: عمر طولانی آقامون هم خارج قدرت خدا نیست. گفت:حالا بگو ببینم, بوده کسی که خدا اینقدر عمر داده باشه؟ گفتم:اختیار داری، اصحاب کهف، عمر نوح هم که معروفه . عمر شیطان را که دیگه اصلا نباید فراموش کرد. 🕌دین کده🕌 ╭─═ঊঈ✨✨ঊঈ═─╮ 🕌 @din20m 👈عضویت ╰─═ঊঈ🍃🍃ঊঈ═─╯
💚💜❤💖: ✨﷽✨ 👌 داستانک کوتاه:حق الناس در چهارشنبه آخر سال. شماره:79 از در منزل بیرون که اومدم,گروهی از بچه های کوچه را دیدم تا با هم به راه افتادن. بهم که رسیدن گفتم:ها خبریه؟ یکی از بچه ها گفت:مگه نمی دونی امروز برای چهارشنبه باید ترقه بترکونی. از این باید گفتن خیلی خندیدم. بهم گفت:مگه جک تعریف کردم که می خندی؟ گفتم:با این باید گفتنت خنده ام گرفت. گفت:خنده نداره که,چهارشنبه سوری یه سنت دیرینه ایرانیون باستانه. گفتم:مگه ایرانیون باستان گفتن ترقه بترکون. گفت:آتیش که بوده,حالا مدل بروزش ترقه هم داره. گفتم:بر فرضی که این سنت بپذیریم,آیا ایرانیون باستان این سنت را با ترسوندن مردم برگزار می کردن؟ گفت:ترس یعنی چه؟همه میان ترقه بازی. گفتم:پیرمردهای که قلبشون ضعیفه و زنان بادار , میان ترقه بازی؟ گفت:نه این اندازه دیگه. گفتم:تا این اندازه که می گی ,هم نیست. گفت:ما زیر پای کسی نمی ندازیم. گفتم:صدای انفجارش که آسایش مردم رو می گیره را میتونی بگیری. گفت:مگه گوشی که سایلونش کنیم,یه چیزی مگی ها. گفتم:میدونی حق هر انسانی آسایشه,هر کس سلب آرامش کنه حق انسانی رو زیر پا گذاشته,که به اون حق کشی, حق الناس گفته میشه. بالاتر از این ترساندن;اگه یه شخصی ناراحتی قلبی داشته باشه یا زن بارداری ,بخاطر این ترقه بازی ما دچار آسیب بشه,شما از نظر قانونی و شرعی ضامن هستی و محکوم. پس چه بهتره هر مراسمی رو که هست, یه جوری برگزار کنیم که آزار و اذیتی به کسی نرسه. 🕌دین کده🕌 ╭─═ঊঈ✨✨ঊঈ═─╮ 🕌 @din20m 👈عضویت ╰─═ঊঈ🍃🍃ঊঈ═─╯
💚💜❤💖: ✨﷽✨ 👌 داستانک کوتاه:عید نوروز عید ایرانیه چرا دعای اسلامیه یا محول را اولش میخونن؟ شماره:80 ؟ سال که تحویل شد,پیامک (یامحول الحول والاحوال) را درون گروه بچه های دانشگاه پیامک نوشتم. و هر کس پیام تبریک یا ذکر( یامحول) را با عکس های متفاوت می فرستاد. یک پیامک غیر تبریکی نوشته شد: چرا ذکر (یامحول) را قاطی عید ایرانی میکنیم؟ کسی نوشت:مگر مشکل داره؟ او نوشت:فقط سوال کردم. براش نوشتم:خصوصی بیا سوالتو کامل بپرس. تو خصوصی آمد و نوشت:آفرین به آدم معقول,راستی چرا تو گروه نپرسم؟ نوشتم:چون شاید شبهه باشه و من دیر برسم جواب بدم,و برا دیگرون شبهه باقی بمونه و فرصت پیدا کردن جوابش هم رو پیدا نکنن. حالا سوالت چی بود؟ نوشت:عید نوروز که یه عید ایرونی قبل اسلامه,چرا براش ذکر (یا محول) اولش میگن؟ نوشتم:حالا یه جوابی دم دستی دارم,اگه قانع نشدی سعی میکنم جواب کاملتر رو برات پیدا کنم. و نوشتم:در کارهای خوب, از ما خواستن از خدا طلب یاری کنیم. عید نوروز هم یک سنتی هست که مردم معمولا خود را در یک فرصت دیگر زندگی می بینن,و دوست دارن در این فرصت زندگی به دست آمده,بهترین نحو از آن بهره مند بشن. اما چون برای اهداف ما انسانها موانعی وجود داره,ما از خدا میخوایم که بهترین نحو ما را یاری کنه,و موانع پیشرفت و کمال رو برداره,تا ما به کمال و پیشرفت برسیم. واین دعای اول عید نوروز هم از یکی بهترین دعا هاست. برا اینکه ما از خدا میخوایم;بهترین احوال رو. چون در این دعا می‌خونیم. 🍃🍃ای تغییر دهنده دلها و دیده ها * ای مدبر شب و روز * ای گرداننده سال و حالت ها * بگردان حال ما را به نیکوترین حال🍃🍃 🕌دین کده🕌 ╭─═ঊঈ✨✨ঊঈ═─╮ 🕌 @din20m 👈عضویت ╰─═ঊঈ🍃🍃ঊঈ═─╯
💚💜❤💖: ✨﷽✨ 👌 داستانک کوتاه:قضا و قدر و سیلاب در کشور. شماره:81 ؟ تلوزیون روشن بود. ,خبر سیل در دروازه شیراز از شبکه خبر اطلاع داده شد. یکی از زنان همسایه ها که پیش مامانم اومده بود,صدای نچ نچش بلند شد,و گفت:نگاه کن چه تقدیری داشتن این مسافرا. مامانم گفت:ان شاالله تلفاتی نداشته باشه. زن همسایه گفت:نمی دونم چرا برای ما ایرونی ها این اتفاقات می افته؟ مامانم گفت:این اتفاقات تو اخبار برا غیر ایرونی تو خارج اتفاق می افته, مگر ندیدی؟ زن همسایه گفت:ما ایرونیون که خدا را قبول داریم,چرا خدا برا ما این بلا ها رو میاره؟ مامانم گفت:این بلاها برا همه هست اما با این تفاوت که,بلای کافر مجازاته,اما بلای مومن ارتقا درجه. اما بگم, گاهی با تدبیر این بلا دفع میشه. من هم که سرم در گوشی بود,خبر پر کردن دره کنار دروازه قرآن را می خواندم,گفتم:گاهی یک تدبیر اشتباه ,چیزی که بلا نبوده,تبدیل به بلا می شه. زن همسایه گفت:چی میگی پسرم,این تقدیرشون بوده. گفتم:چون بد تدبیر شد تقدیر این شد. زن همسایه با تعجب گفت:چرا امروز حرفهای عجیب غریب می زنی,مگه تقدیر دست من تو هست؟ گفتم:بله، خدا انتخاب تقدیر رادر اختیارخودمون گذاشته. یعنی:اگه کارهای خود را خوب انجام بدیم,تقدیر خدا هم بدون بلا شکل می گیره. از شهید مطهری مطلبی در این باره خوانده بودم که:  (نقل شده كه حضرت علي(ع) كنار ديواري تكيه داده بود و چون احساس كرد ديوار در حال فرو ريختن است، از كنار آن بلند شده و دور شد. (يكي از ياران حضرت پرسيد: آيا از قضاي الهي فرار ميكني؟ حضرت فرمود: از قضاي الهي فرار نميكنم، بلكه از قضاي آن، به سوي قدر ميروم؛)) يعني اگر در كنار ديوار بنشينم و روي من ديوار سقوط كند، قضا و قدر خداوند است. اگر كنار بروم و بر سرم فرو نريزد، نيز قضا و قدر الهي است. اين خود من هستم كه كدامين را انتخاب ميكنم؛ پس همه چيز در اين عالم به قضا و قدر و سرنوشت مختوم الهي است، اما انسان است كه كدامين را انتخاب ميكند. آيا بهترين را برميگزيند يا چيزي ديگر را. 🕌دین کده🕌 ╭─═ঊঈ✨✨ঊঈ═─╮ 🕌 @din20m 👈عضویت ╰─═ঊঈ🍃🍃ঊঈ═─╯
💚💜❤💖: ✨﷽✨ 👌 داستانک کوتاه:ازدواج نصف دینه یا؟ شماره:82 مازندارم؟ یادم میاد,اردوی دانشجویی که رفته بودیم اصفهان. بعد از دید و بازدید از بعضی از آثار هنری تاریخی,رفتیم اقامتگاه برا استراحت. بعد از رسیدن به اقامتگاه, بچه ها دو تیم فوتبال تشکیل دادن,ما هم جز یکی از تیم ها شدیم. بعد از فوتبال با بچه ها کمی استراحت کردیم وبعد رفتیم به طرف حمام برای آب تنی و شستن عرق ها از بدن. چندتای از بچه ها به ما خرده گرفتن که:خیلی حال و حوصله داریدا. گفتم:دفع ماندن ضرر عرق رو بر بدنم, بهتر می پسندم. یکی از آنها گفت:چه ضرری؟,فردا صبح می رم حموم. گفتم: بوی بد عرق چه کار میکنی؟من که از خودم دور می کنم,تا کسی که پیشم میاد بهتر بتونه تنفس کنه. با کمی خنده گفت:بابا, نسیم بهار. گفتم:تازه, نظافت از ایمانه. با کمی پایین آوردن آبرویش بر چشمش, گفت:با این حساب چرا نماز میخونی؟ با تعجب گفتم:این چه ربطی به نماز داره؟ با کمی لب خنده,گفت:نصف ایمانت با پاکیزگیه و نصف دیگر هم ازدواجه, که تو انجامش دادی, پس2×2=4 ایمانت کامله ,نماز نیاز نداری,اگر بخوانی هم اضافی خوندی. با خنده گفتم:این نتیجه گیریت پر از اشکاله,چونکه اصلا احادیث منظورشان نصفی که تو فرض میکنی نیست. گفت:مگه فرض من چطوریه؟ گفتم:فرضت اینکه دین مثل سیبیه که دو نصف شده,نصفش پاکیزگی یا چیز دیگریه و نصف دیگر ازدواجه,با رسیدن این دو نصف, دین کامل میشه و نیازی به عملی دیگه نداریم برای اکمال دین. گفت:حرفم عین حدیثه. گفتم:النظافه من الایمان, یعنی نظافت از ایمانه ,نه اینکه نصفی از ایمانه. بعدا هم نصف به این معنای شما, معنا نمیشه,چون; تعبیربه "نصف دین" براى ازدواج، امرى عرفى است و براى بیان اهمیت یک مسأله هست. گفت:چه اهمیتی میخواد برسونه؟ گفتم:مواردى که مقدار و کمیّت در روایت مطرح مىشه,مثلا گفته میشه نصف، ناظر به کمیّت نسبىه. مثلاً اگر گفته مىشه که با ازدواج نیمى از ایمان شخص کامل مىشه؛ یعنى در نسبت سنجى بین کسى که ازدواج کرده و آن کس که ازدواج نکرده، شخص ازدواج کرده خیلى راحتتر ه و با خاطرى آسوده، بهتر مىتونه عبادت و وظیفهى خود را انجام بده, چون نیمى از راه را رفته است. اما شخصى که هنوز ازدواج نکرده با مشکلاتى چند در حفظ ایمان و... خود مواجه هست. به این خاطر که دین, ازدواج رو عامل مهمى در رسیدن به کمال دین معرفی کرده. و اهمیتش رو هم در زندگی فردی و اجتماعی, این طور معرفی و جلوه نمایی می کنه. از پیامبر گرامى اسلامى (ص) نقل شده که فرمود: "جوانها، هر کدام توانایى دارید، همسر اختیار کنید؛ زیرا ازدواج چشم را از نامحرم بهتر مىپوشاند و پاکدامنى نیکوترى مىبخشد...".[*] -------------------- * مستدرک ج2,ص531,ح21 🕌دین کده🕌 ╭─═ঊঈ✨✨ঊঈ═─╮ 🕌 @din20m 👈عضویت ╰─═ঊঈ🍃🍃ঊঈ═─╯
💚💜❤💖: ✨﷽✨ 👌 داستانک کوتاه:هولوکاست در ایران؟ شماره:83 ؟ طبق سالهای گذشته, بچه های کلاس در گروه فضای مجازی با بعضی اساتید دانشگاه برای روز سیزده فروردین,همه آنلاین شدن برای هماهنگ کردن مکانی که آنجا میخواهند بروند و به دل طبیعت بزنن. بعد از مشورتها, مکان هماهنگ شده امسال مشخص شد . هر کدام از بچه ها شروع کردن به پیامک در مورد 13فروردین,اما با دو عنوان; یکی می نوشت:روز دوستی با طبیعت پیشاپیش مبارک. یکی دیگری هم می نوشت: سیزدتون بدر، دشمناتون دربدر، رفقاتون گل به سر، خوشیهاتون صد برابر. بعد اتمام پیامک ها. یکی از بچه ها نوشت:یک مطلبی که در مورد روز13 فروردینه ,هیچ کدومتون بهش اشاره نکردین. بچه همه علامت های سوال فرستادن. ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ او نوشت: نگذاشتن ما مردم ایرونی, یک جنایت تاریخی علیه سر گذشت گذشتگان ایرانی مون بفهمیم. بچه ها نوشتن چی و کی؟ او نوشت:هولوکاست در ایران در این روز. تحریف و پنهان کاری شد,توسط جانیان این جنایت. یکی از بچه ها نوشت, اولین بار این مطلبو رو از شما میشنویم. یکی از اساتید نوشت:البته در این قضیه نظرات دیگری هم هست. من نوشتم:چه نظری؟ استاد نوشت:نظر مخالف میگه، این قضایا اصلا واقعیت نداره و فقط یک افسانه ایی هست بین یهودیان که خود یهودیان آن را ادعا میکنن. نوشتم:پس هولوکاست نبوده؟ استاد نوشت:هولوکاست بوده، امّا دوره قاجار بوده، شنید بودی؟ من نوشتم:یک فیلمی به اسم یتیم خانه ایران گذاشته,گفته ان در مورد این قضیه هست. استاد نوشت:بله بله,دست کارگردان این فیلم درد نکنه, تاریخ فراموشانده شده رو به تصویر کشوند. از استاد تشکر کردیم. 🕌دین کده🕌 ╭─═ঊঈ✨✨ঊঈ═─╮ 🕌 @din20m 👈عضویت ╰─═ঊঈ🍃🍃ঊঈ═─╯
💚💜❤💖: ✨﷽✨ 👌 داستانک کوتاه:طبیعت دوستی. شماره:84 ؟ روز طبیعت با دوستان رفتیم کنار دریاچه ایی که در کنارش درختان سرسبز وسایه خنک بود. جا انداختیم,بعضی رفتن طبیعت گردی اطراف,و بعضی دور هم نشستن و شروع کردن به خاطره نقل کردن ,همراه با آن تخمه شکندن. بعد ازظهر که موقع برگشتن رسید, قبلی که برگردیم,یه مشمای(کیسه)زباله برداشتم شروع کردم به جمع کردن زباله های که بچه ها و بعضی مردم ریخته بودن. یکی از بچه ها با لحن تیکه وحالت خنده با صدای به بچه ها گفت:من هنوز مطمىن نیستم فردا چه شغلی انتخاب کنم که تامیین معاش کنه,اما دوستمان انتخاب کرده,مبارک باشه. گفتم:با من بودی؟ گفت:بله. گفتم:چه شغلی؟ گفت:رفتگر خیلی خوبی می شی,از استعداد بالایت مشخصه. همه زدن زیر خنده. گفتم:رفتگر اگر نباشه,تو یه روز می تونی بری تو خیابون,یا اینکه روز طبیعت رو جای کثیف می ری بشینی خوش بگذرونی؟ سرش به علامت پشیمانی پایین آورد,و باقی دوستان هم ساکت شدن. و گفتم:این طبیعت دوستی,و به تعبیر علمی بهداشت محیطه. خدا هم راضی به این کاره. 🕌دین کده🕌 ╭─═ঊঈ✨✨ঊঈ═─╮ 🕌 @din20m 👈عضویت ╰─═ঊঈ🍃🍃ঊঈ═─╯