🕊 ❤️🌿 قسمت بیست و پنجم یک ‌بار به اخوی گفتم این بار که برمی‌گردی برایم از آنجا سوغاتی بیاور.... سوغاتی‌اش یک رنگ بود که رویش نوشته بود: که آن را بعد از رفتنش روی دیوار نصب کردم و الان یادگاری ست که از او باقی مانده و حرف‌های زیادی با من می‌زند....😔 غیر از این یعنی علیهم السلام انگار چیزی در دل یا ذهنشان خطور نمی‌کرده است و به چیز دیگری فکر نمی‌کرده‌اند. عنوان این شهدا که مشهور شده است. این عنوان خیلی معنادار است... محمودرضا می‌گفت این‌ها می‌خواهند در منطقه را با جایگزین کنند. می‌گفت حقیقت داستان سوریه همین است، باقی را رها کن.... گفتم خب اگر جمع‌اش کردند بعدش چه؟ می‌خواهند اسرائیل را به رسمیت بشناسند؟ گفت در این گام می‌خواهند که مقاومت باشد اما مقاومت شیعی دیگر باقی نماند.... راوی : برادر شهید ....