✍️ ملاحظه: عصام تلیمه، از افراد نزدیک به قرضاوی که شش سال مدیر دفتر و منشی خصوصی وی بوده است، در یادداشتی که دیروز در پایگاه الجزیره منتشر کرده است، به جزییات دیدار بیست سال پیش قرضاوی و رهبران طالبان و گفتگوهای چالشی میان آنها پرداخته است. آنچه میآید خلاصهای از این یادداشت است که میتواند دید ما را نسبت به نگاه اسلامگرایان به طالبان و پیوندهای فکری و دینی این دو جریان با یکدیگر و نقش یک مرجع دینی در یکی از بحرانیترین دورانهای معاصر، روشنتر سازد.
🔹زمانی که طالبان در پی فشارهای بینالمللی غرب و رها شدن از سوی کشورهای عربی، گام ویژهای برداشت و اعلام کرد که تندیسهای بودا را در افغانستان درهم شکسته است، دولت قطر رئیس سازمان کنفرانس اسلامی (که بعدها سازمان همکاری اسلامی نامیده شد) بود و او تنها کشوری بود که در آن زمان (2001) رابطه خود را با طالبان قطع نکرده بود.
🔹رسانههای بینالمللی موضوع نابودی بتهای بودا را بسیار داغ کرده بودند، بنابراین شیخ حمد بن خلیفه آل ثانی، امیر قطر، پیشنهاد کرد که هیاتی از علمای مسلمان برای دیدار با رهبران طالبان تشکیل شود تا با ایشان پیرامون خطرات احتمالی پیشرو بحث مذهبی و سیاسی کنند و نگاه ایشان را نسبت به مسائل تغییر دهند.
🔹رابطه قرضاوی با افغانستان قدیمی بود؛ از زمان جهاد افغانستان علیه روسها و خروج آنها و شروع جنگهای داخلی بین جناحهای افغان و تلاشهای او برای آشتی بین آنها.
🔹هیاتی برای ملاقات با رهبران طالبان متشکل از شیوخ و اساتید تشکیل شد: یوسف قرضاوی، نصر فرید واصل، محمد راوی، ثقل شمری، عبدالقادر عمری، علی محیی القره داغی، فهمی هویدی و هیثم خیاط. جزئیات این سفر را استاد فهمی هویدی در کتاب خود با عنوان «طالبان.. جند الله في المعركة الغلط (طالبان.. سربازان خدا در نبرد اشتباه)» آورده است که نیازی به تکرار جزئیات آنچه هویدی ذکر کرده، نیست.
🔹این هیئت پس از آنکه یقین داشت طالبان مجسمههای بودا را تخریب کردهاند، به آنجا رفت و مأموریتی مشخص با هدفی بزرگ داشت: مشارکت در حل مشکلات افغانستان، پاسخ به کمپینهای مخرب، تلاش برای بیرون آوردن طالبان از انزوای تحمیلشده از سوی جامعه بینالمللی و محاصره ناعادلانه ایشان و گفتگو با علمای آنها در مورد مسائل فقهی که گاه دیدگاههایی بسیار متفاوت نسبت به علمای امت اسلامی داشتند.
🔹گفتگویی طولانی در مورد انگیزههای مذهبی پشت تخریب مجسمهها درگرفت و آنها متون و فتاوای علمای عربستان سعودی و کشورهای حوزه خلیج فارس را شاهد آوردند و قرضاوی به همه مستندات و ادله آنها پاسخ داد و به آنها گفت: «اصحاب به عنوان فاتح به کشور شما آمدند و این مجسمهها را از بین نبردند، زیرا کسی را نیافتند که آنها را بپرستد. چه اتفاق تازهای افتاده است که شما این کار را کردید؟!».
🔹شیوخ طالبان به حدیث علی بن ابی طالب رضی الله عنه استناد کردند که پیامبر صلی الله علیه و آله به او دستور داد تمامی بتها را درهم شکند و تمامی قبرهای بلند را صاف کند. قرضاوی در جواب گفت: «اما شما بتها را نابود کردید و مقبرههای بلند و زیارتگاههای شیوخ را ترک کردید؟!» آنها به او گفتند: «ما از عکس العمل مردم عادی در افغانستان میترسیم»، پس قرضاوی در پاسخ گفت: «شما از مردم عادی در کشور خود میترسید، اما در ماجرای مجسمههای بودا از واکنش جهانی نمیترسید؟ شما با مواضعتان نسبت به آمریکا غرب را دشمن خود کردهاید، چرا با این ماجرای مجسمهها شرق را هم دشمن خود ساختید؟ چرا کل جهان را از غرب تا شرق آن با خود دشمن کردید؟ اگر مراعات مردم عادی کشور خود را میکنید، بهتر بود مراعات جهان را هم میکردید».
🔹قرضاوی و هیئت نمایندگی در افغانستان دیدند که کمبود شدید در زمینههای آموزش، اقتصاد، بهداشت، رسانه و خدمات انسانی وجود دارد، از این رو لازم دیدند جامعه اسلامی به ویژه برای فائق آمدن بر این مشکلات دست یاری و کمک فوری به سوی آنها دراز کند.
🔹هیأت پس از بازگشت از این سفر گزارشی نوشتند که به طور کامل منتشر شد و فهمی کتابی درباره موضوع افغانستان و این دیدار نوشت. رسانهها مدتی را به پوشش اخبار این دیدار و قضایای پس از آن مشغول بودند و قرضاوی از غرب و شرق مقصد بازدیدکنندگان مذهبی و سیاسی بود تا آنها را از نتایج این دیدار مطلع سازد یا از او برای مداخله و مشاوره به طالبان درخواست کنند.
🔹این یک پیشینه تاریخی در مورد یک رویداد خاص است که من به واسطه کارم با قرضاوی به عنوان منشی خصوصی و مدیر دفتر وی، شاهد جزئیات آن بودم. این مربوط به رویدادی است که تا زمان حال و آینده ادامه دارد، این مربوط به طالبان است. آیا طالبان تغییر کرده است یا نه؟ و دومین تجربه او در حکمرانی چگونه خواهد بود؟ این چیزی است که واقعیت و آینده به ما خواهد گفت.
#مرجعیت #قرضاوی #طالبان #قطر #اسلامگرایان #اخوان
@dolatedin