🔵 طبري نقل مي کند که معاويه در جواب محمد بن ابابکر که به او اعتراض کرده بود چرا حرمت علي(ع) را نگه نمي داري، چنين مي گويد: «در آن زمان پدر تو در ميان ما بود، ما به فضل و برتري فرزند ابوطالب آگاه بوديم و بر خود لازم مي دانستيم که حق او را رعايت کنيم، ولي بدان که پدر تو و عمر از نخستين کساني بودند که حق علي را پايمال کردند و با او به مخالفت برخاستند، بنابراين اگر راهي که در پيش گرفته ايم، باطل است، پدرت بنيانگذار آن بود و ما آن را ادامه داده ايم. اگر پدرت در گذشته آن گونه عمل نمي کرد، نه تنها ما با فرزند ابوطالب مخالفت نمي کرديم بلکه دستور وي را اطاعت مي نموديم ولي چون برخورد پدرت را با ايشان در آن زمان ملاحظه کرديم ما نيز به همان شيوه رفتار نموديم». 🟡 بنده در عين اين که معتقدم معاويه از اين طريق مي خواهد ظلم هاي خود را توجيه کند و بايد حساب عمر و ابابکر را از حساب معاويه و امويان جدا کرد، با اين همه توجه دادن حضرت زينب(س) به سقيفه نکته اي است تا ما از جايگاه تاريخي حادثه ها غفلت نکنيم. 🟠 باز در روايت داريم که زينب(س) در کنار نعش برادر بزرگوارش عرضه داشت: «بِأَبِي مَنْ أَضْحَی عَسْكَرُهُ فِي يَوْمِ الْإِثْنَيْنِ نَهْبا»؛ پدرم فدای عزيزی كه سپاهش در روز دوشنبه تار و مار شد. 🟢 اين بدين معني است که در سقيفه جاده اي گشوده شد که امويان توانستند آرام آرام خود را در نظام تصميم گيري وارد نمايند و عنصر نفاق در بدنه ي نظام اسلامي جا باز کند و حضرت سيدالشهداء(ع) کاري کردند که جهان اسلام متوجه وجود چنين نفاقي بشوندو به همین جهت نبايد نهضت عاشورا را تقابل میان امام حسين(ع) با اهل سنت دانست، بلکه تقابل اسلام است و نفاق و لذا کليه ي مسلمانان امام حسين(ع) را از خود مي دانند. https://eitaa.com/doosti_ba_ketab