۳۶۴ تو یه دوره ای ازدواج کردیم که هنوز فرزند بیشتر باب نبود و رهبری امر به فرزندآوری بیشتر نکرده بودند. فضای دانشجویی و فرهنگ خانوادگی هم مزید بر علت شده بود. البته اینها فقط ۳ سال تصمیم برای بارداری رو عقب انداخت. ۴ سالم ناباروری، خلاصه با عنایت امام حسین علیه السلام بعد از برگشت از پیاده روی اربعین فهمیدم باردارم. علی رغم اینکه یه سقط داشتم اینبار با اینکه کوله به دوش کل مسیر نجف تا کربلا رو هم پیاده رفته بودم، چیزی نشده بود. خلاصه مرداد سال ۹۵ گل پسرمون به دنیا اومد اما علی رقم میل باطنی به خاطر وضعیت بریچ سزارین شد. بلافاصله بچه بعدی رو از امام حسین علیه السلام میخواستیم. و اینبار همین که از سفر کربلا برگشتم باردار شدم و مرداد سال ۹۷ هم با عمل سزارین دخترم متولد شد. و ما همچنان منتظر نعمت دیگری از جانب امام حسین علیه السلام، الحمدلله بازم پیاده روی اربعین با بچه ها روزیمون شد. اون سال که دخترم ۲ ماهه بود نه ولی سال بعدش بازم از امام حسین علیه السلام روزی خواستم وقتی تو حرم فکر میکردم الان بهترین دعا چیه داشته باشم چیزی به ذهنم نرسید به جز باردار شدنم، الحمدلله امام حسین علیه السلام اینبار هم عنایت کردن و من بعد از بازگشت از سفر آزمایش دادم و با نتیجه مثبت مواجه شدم. ولی وقتی برگه آزمایش رو به یه دکتر زنان و زایمان نشون دادم شروع کرد به توپ و تشر که با خودت چیکار کردی چسبندگی رحم میگیری و رحمتو در میارن و ...😒 مگه شوخیه دوتا سزارین پشت سر هم منم تصمیم گرفتم یه دکتر خوب انتخاب کنم. خلاصه با پرس و جو متوجه شدم خانم دکتر مرضیه شریفی تخصص دارن تو بحث وی بک (یعنی زایمان طبیعی بعد سزارین ) با لطف و محبت ایشون و تشویق هایی که داشتن مصمم شده بودم برا زایمان طبیعی و الحمدلله اینبار وضعیت جنین هم خوب بود اما مشکلی که وجود داشت شروع دردها بود که باید بدون هیچ آمپول و قرصی خودش بوجود میومد و پیاده روی های سنگین یکی، دوساعته هم کاری رو پیش نبرده بود ۴۰ هفته ام داشت پر میشد که با اصرار به دکتر یه هفته دیگه رو هم مهلت گرفتم. یعنی فقط یک هفته فرصت داشتم برای اینکه یه بار دیگه سزارین نشم. تو درمانگاه یه خانومی گفتن تو شرایط من بودن، رفتن پیش مامای خصوصی و با ورزش کردن دردهاشون شروع شده بود، خلاصه رفتم پیش ماما و تو یه جلسه کلی ورزش یاد گرفتم و از فردا صبح و شب انجام میدادم. الحمدلله دردام شروع شد، از صبح نم نم درد داشتم تا بازم ورزش و پیاده روی ،شب شدید تر شد، خواهر همسرم اومده بودن پیش بچه ها بمونن و ما بریم بیمارستان ،با اصرار ایشون شب رو خونه موندم تا دردها قابل تحمل بشه، فکر خیلی خوبی بود ساعت ۶ گذشته بود که راه افتادیم توی ترافیک صبحگاهی خودمون رو بیمارستان برسونیم، دردها همچنان ادامه داشت وقتی بیمارستان ویزیت شدم ساعت ۹ بود، ساعت ۱۱ هم گل دخترم به دنیا اومد، یه نوزاد۴ کیلویی (میخوام بگم صرف وزن زیاد نوزاد به بخیه ها فشار نمیاره ) دکترم میگفت چه نذری و نیازی کردی که انقدر سریع روند زایمان طی شد، اونجا یاد این افتادم که وقتی خاطره یکی از عزیزان رو تو کانال خوندم برا زایمان راحت گفته بودن چله زیارت عاشورا گرفتن با صد لعن و صد سلام ،منم انجام دادم و اونجا بود که متوجه شدم همه زندگیم مدیون امام حسینم و اینبار دخترم تیر امسال با زایمان طبیعی بعد از دوبار سزارین متولد شد. اینم بگم که همه کادر بیمارستان از خدمه تا پرستار و دکتر همه متعجب بودن از اتفاقی که افتاده بود، میگفتن ما زایمان طبیعی بعد یه سزارین دیده بودیم ولی این مدلی رو ندیده بودیم به گفته دکترم یک سال و نیم بعد از سزارین میشه زایمان طبیعی داشت و مشکلی نیست اما این واقعیتم یکی از همون چیزهایی هست که متاسفانه وزارت بهداشت درموردش سکوت کرده خواستم به عزیزانی که تو امر جهاد فرزند آوری میخوان قدم بذارن و سابقه سزارین داشتن بگم حتما زایمان طبیعی رو هم تجربه کنن و به راحتی زیر بار زایمان سزارین نرن. کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1