#تجربه_من #ازدواج_آسان #فرزندآوری #سرنوشت به اصرار پدرم با پسر عموم ازدواج کردم. ۶ ماه بعد هم عروسی گرفتیم و رفتیم سر خونه زندگیمون با اینکه وضع مالی پدر و خانواده شوهرم خوب بود اما من خیلی ساده جهیزیه گرفتم و تو یکی از اتاقهای خونه پدر شوهرم اینا زندگی کردیم. بیشتر به خاطر اینکه پدر ومادر شوهرم تنها بودن و من عروس آخر خانواده... گفتم که همراه و همدردشون باشم و با زندگی در کنار اونها، تجربه کسب کنم و بهتر با شرایط زندگیم کنار بیام. با اینکه به خاطر اصرار پدرم ازدواج کرده بودم اما بعد عروسی خیلی عاشق همسرم شدم و واقعا خوشبخت بودم. همسرم یه کارگر ساده بودن که خرج زندگی رو از کارگری سر زمین این و اون بدست میاورد. مدت کوتاهی بعد از عروسیمون، متوجه شدم باردارم و این، همه رو خوشحال نکرد چون سنم کم بود خیلی ها ما رو مسخره کردن و از اونجا که مادر هم نداشتم، خیلی سختی کشیدم اما من و همسرم خوشحال بودیم. واقعا احساس خوبی داشتم. خلاصه با هر زحمتی و سختی بود، پسرم تابستون به دنیا اومد و محمد من شد تمام دار و ندارم. ۳ سال تو خونه مادر شوهرم تو یه اتاق کوچیک با پسرم زندگی کردیم و با اینکه سختیهای زیادی داشتیم اما در کنار کوچولوم واقعا خوشبخت بودم اما این خوشبختی خیلی دوام نیاورد و من در سن ۱۸ سالگی، وقتی که پسرم ۲ سالش بود، ستون خانواده یعنی همسرم رو از دست دادم. با تمام سختی ها و مشقت ها فقط محمد بود که بهم امید میداد. بعد از ۲ سال زندگی با خانواده شوهرم، تصمیم به جدایی از اونها و رفتن به شهر گرفتم و چندسال تنها با پسرم زندگی کردم. سال ۹۶ با همسر فعلیم از طریق یکی از اقوام آشنا شدم و ازدواج کردم. و من طی این چند سال واقعا مشکلی از جانب همسرم و از جانب پسرم ندارم. از بچه داری میترسیدم اما به لطف دوستان با کانال شما آشنا شدم. از وقتی تجربه های دیگران رو میخونم پشیمونم چرا زودتر اقدام به ازدواج نکردم. شاید اونجوری پسرم گوشه گیر وتنها بزرگ نمیشد و من خودم مهر مادری رو از دست نمیدادم ولی با عنایت خداوند تصمیم به بارداری گرفتم و خداروشکر نه من و نه همسرم مشکلی نداریم و میتونیم بچه دار بشیم. تصمیم گرفتیم ۳ فرزند پشت سر هم بیاریم، چون فاصله سنی من و همسرم با بچه ها زیاده، لااقل اونا بتونن باهم بزرگ بشن... شاید نتونستم خوب شرایط زندگیم رو شرح بدم اما فقط خواستم بگم که کاش یکی بود بهم می گفت مجدد زود ازدواج کن و زود بچه بیار و زیاد هم بیار... من بهترین لحظات زندگیم که از سن ۱۸ سالگی تا ۲۸سالگی بود و میتونستم به نحو احسن از این فرصت استفاده کنم رو از دست دادم. خواهش میکنم درست برای زمان هاتون برنامه ریزی کنید و برای بنده حقیرم دعا کنید فرزندان سالم و صالحی به دنیا بیارم و فرزندانی تربیت کنم که سرباز امام زمان عج باشن. کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1