هدایت شده از مجله قلمــداران
اسماعیل هم به دنبال ابراهیم رفت. رفت تا قربانی را به پایان برساند. او گفت:« ان شاء الله مرا از صابرین خواهی یافت.» او تمام عمرش را به صبر گذاراند. از همان موقع که در اردوگاه (الشاطی) در آوارگی به دنیا آمد تا وقتی که سه فرزندش در یک روز آن هم روز عید فطر به شهادت رسیدند. صبر سخت است، چون خار در چشم و استخوان در گلو. امّا اگر برای جنگ با شیطان باشد شیرین می‌شود. مثل احلی من العسل قاسم ابن الحسن در شب عاشورا ! وقتی در مقابل دشمنان خدا با دستان خالی ایستاد و سلاحش فقط ایمان بود! و ایمان بازویش را پر کرد، مثل بازوی علی علیه‌السلام که برای کندن در خیبر پر شد با عشق و ایمان به خدا! وقتی تکیه‌گاه مردمی شد که جز خدا کسی را ندارند. وقتی برای اولین بار پس از هشتاد سال شکسته شدن، توانست حمله کننده باشد. صبر برایش شیرین شد. چون او را خدا برای آن مردم فرستاده بود. برای مردمی که جان و مال و ناموسشان، سالها لگدکوب بدترین دشمنان خدا شده. خدا در او چیزی دیده بود که برای قربانی شدن پسندیده بودش! ای اسماعیل این قربانی شدن بر تو مبارک باد. که به ننگ مصالحه با شیطان، تن ندادی و جان پاکت را جز به معشوق نفروختی که خدایت خریدار توست. چنانکه فرمود:« آنکه به من عشق ورزد، من نیز به او عشق می ورزم. هرکس را عاشق شوم، از عشق می‌کشم و خود خون‌بهای اویم.» رضوان خدا و آغوش پاک انبیاء و شهدا گوارای وجودت. سلام ما را هم برسان.💔 ✍بتول‌سادات هاشمی https://eitaa.com/ghalamdaraan