3 سودای مدیریت فرزند جملات برخی مادران مراجعه کننده به مطب: هرچه می گویم درس بخواند گوش نمی کند و تنبلی می کند. من مذهبی و چادری هستم ولی دخترم سر و وضعش این است لذا دائم غصه می خورم. پسرم معتاد است و از این بابت خیلی رنج می کشم. در میان بیماران مراجعه کننده به مطب، عده زیادی هستند که با تصمیمات فرزندان خود مشکل دارند و وقتی بررسی می کنیم متوجه می شویم که غم و غصه و عصبیت و اضطراب آنها ناشی از اختلاف نظر با فرزندشان است. ضرباهنگ همه این غصه ها که منشأ بیماری در آنها می شود یک چیز است: پسر یا دخترم به حرف من گوش نمی کند. طبیعتا در برخی موارد مثل اعتیاد فرزند یا رعایت نکردن شئونات اخلاقی و مذهبی، والدین حق دارند آزرده خاطر باشند (نه این که غصه بخورند) اما در مواردی مثل این که باید حتما در فلان رشته درس بخواند و مثلا پزشک بشود، تفکر والدین اشتباه است. حال ما همان فرض اول را در نظر می گیریم یعنی سبک زندگی فرزند اشتباه است و والدین حق دارند ناراحت و نگران سرنوشت او باشند. می خواهیم اثبات کنیم که در این گونه موارد هم والدین نباید آرامش خود را از دست بدهند و تنش ایجاد کنند. به مادری که در مطب به خاطر انحراف پسرش گریه می کرد گفتم: تو مسئول رفتار پسرت نیستی. تو وظیفه داشتی برای تربیت او تلاش کنی که ان شاالله کرده ای. الان فقط دو وظیفه داری. اول نصیحت کردن و دوم دعا برای عاقبت به خیری او. وظیفه دیگری نداری. حق هم نداری خود را به خاطر او بیمار کنی. برایش از قرآن مثال زدم: حضرت نوح خیلی پسرش را نصیحت کرد و تلاش کرد او را نجات دهد ولی گوش پسر بدهکار نبود. در نهایت به خداوند گفت: خدایا او پسر من است نجاتش بده. پاسخ خداوند متعال شنیدنی است. فرمود: لیس من اهلک (او از اهل تو نیست) انی اعذک ان تکون من الجاهلین (تو را هشدار می دهم که جزء جاهلان نباشی) !! به پیامبرش می گوید جاهل نباش. یعنی چه؟ یعنی بی خود حرص و جوش نخور. ارزش رابطه پدر و فرزندی در درگاه الهی به این نیست که از تو متولد شده باشه. تو در صورتی حق داری محبت پدر و مادری را در سینه داشته باشی که فرزندت اهلیت داشته باشد. اگر اهلیت ندارد و نصیحت پذیر نیست، دیگر نه تکلیفی داری و نه حق داری غصه بخوری. به لطف خدا مادر با این توضیحات آرام شد و تشکر کرد و رفت. هفته گذشته مادر دیگری آمد. او هم خیلی مضطرب بود. گفت دخترم می خواهد عمل زیبایی انجام دهد در صورتی که چهره اش خوب است و مشکلی ندارد. هرچه می گویم منصرف شود گوش نمی کند و من می ترسم مبادا حین جراحی مشکلی برایش پیش بیاید. همین توضیحات را برایش دادم و گفتم بفهم که تو مسئول تصمیم او نیستی. اگر او این تصمیم را گرفته تبعاتش را هم پذیرفته پس تو دیگه خودت را آزار نده و آرام باش. فقط به او توصیه کن که یک مشورتی هم با من داشته باشد. حتما شنیدید که در نظام تربیتی اسلام سه دوره 7 ساله داریم. 7 سال اول بچه سلطان است. 7 سال دوم عبد است و 7 سال سوم وزیر. یعنی از 14 سالگی والدین در تصمیم ها با او مشورت می کنند نه این که او را مجبور کنند. پس قواعد زندگی را بفهمیم و از احساس مسئولیت بیمارگونه در مورد فرزندان بپرهیزیم. تلاش برای تربیت فرزندان (که باید از 7-14 سالگی باشد) و مراقبت از آنها و نظارت بر روابط شان یک مسئله است و تحمیل خواست خود به آنها و تحمل غصه و فشارخون و سکته برای تغییر در تصمیم آنها موضوع دیگری است که نه ربطی به اسلام دارد و نه با محبت و دلسوزی سنخیتی دارد. خوشبختانه آن مادر هم آرامش خود را بازیافت و رفت. یادمان باشد: پدر و مادر مسئول تربیت فرزند در زمان خودش هستند ولی مسئول تصمیم او و نتایج آن تصمیم نیستند. 🆔 @drezamontazer