دکترمحیی:
روزی حاج آقای
#دشتی #مترجم_نهج_البلاغه به آیت الله مرعشی گفتند:
آقا دعا کنید ما در هزینه ی #چاپ این کتاب دچار مشکل هستیم,..
✅آیت الله مرعشی نجفی (ره) فرمودند:
آقای دشتی حکایت #علی_مَرده را شنیدی⁉️
شخصی بود در اصفهان,
اوضاع مالی داغون
و
خونه ی کوچک داشت که2تا اتاق داشت
به همسرش گفت:
بیا یکی از این اتاقها را
#خالی کنیم اتاق دوم را محل
#پرورش_مرغ و
#خروس کنیم... 🦆🐥🐣🦅
خانم پذیرفت
قرار شد
#کف_اتاق را بکنند تا
#قفسه بگذارند
#تعداد_بیشتری مرغ و خروس جا بگیرد...
مقداری کَند...
دید چیزی
#برق میزند... 🤩
نگاه کرد دید[[[[
#الماسی]]]]💎 از دل خاک آمد بیرون
سریع رفت
#بازار_زرگرهای اصفهان گفت این را کسی میخرد⁉️
✅گفتند:
این خیلی
#قیمتی است این را فقط باید ببری
#بغداد آنجا از تو میخرند
آمد وارد
#عراق شد
چون
#محب امیرالمؤمنین علیه السلام بود گفت:
اول بروم
#نجف عرض ارادت کنم
بعد بروم دنبال
#فروش_الماس
,روز آخر که میخواست خداحافظی کند
و
برود سمت
#بغداد دید
#خادم_حرم دارد صدا میزند(داخل ضریح یک قبر چوبی است) آن زمان حرم
#ضریح نداشت...
خادم میگفت: ایها الناس شیعیان مولا
کمک کنید مولا ضریح ندارد
این بنده ی خدا به عبارت ما امروزی ها جوگیر شد گفت:
ما که یک عُمر نداشتیم از این به بعد هم نداشته باشیم...
خادم را صدا زد
#الماس را داد به خادم
و
گفت:
این خیلی قیمتی است ضریح را درست کنید
و
به همه ی کارهای حرم برسید همه را جواب میدهد...
خادم خوشحال رفت🥰
.این شخص نشست گوشه ی حرم دیگر کاری نداشت بکند,
😔😢 یک لحظه پشیمان شد با خود گفت عجب کاری کردم... ⁉️🤔🙄😳
#کاش_میفروختم
و
مقداری را میدادم
حالا جواب زن و بچه را چه بدهم...
✅در همین حالت که بوده به خواب فرو میرود در
#عالم_خواب میبیند آقا امیرالمؤمنین علیه السلام از داخل آن قبر که
#صندوق_چوبی داشت آمدند بیرون
و
#لاله_گوشش را گرفتند
و
سه بار فرمودند:
حاجی الماسی (
علی مَرد است)
زیر بار
#منت نامرد نمیرود...
از خواب بیدار شد
و
پشیمان شد از آن پشیمانی اش ...
عرضه داشت آقا جان
#غلط_کردم نفهمیدم...
همه ی زندگیم فدای شما..
,یک مرتبه دید
#پلیس وارد حرم شده و او را
#گرفتند...
#ترسید
فکر کرد
#اتفاق_بدی افتاده
پرسید چه شده⁉️
گفتند:
ما اصفهان
#دنبالت میگشتیم
#تلگراف زدیم...
گفتند:
آمدی نجف
آمدیم دنبالت
,یک
#عموی بسیار پولدار داشتی در
#هندوستان از دنیا رفته
#وارثی ندارد جز تو...
دنبالت میگردند بری تحویل بگیری اموال را...
با خودش گفت:
من نیم ساعت پیش
#الماس را دادم
این تلگراف بیشتر از 20روز است دست به دست دنبال تو است... ❗️
اصلا قبل از اینکه
#الماسی پیدا کنی علی علیه السلام
#فکر تو را کرده است,
✅رفت
#هندوستان مال و اموال را تحویل گرفت آمد در اصفهان
#بازار_زرگری راه انداخت که مشابهش نبود در آن اطراف...
✅اسمش را هم به
#برکت خطاب امیرالمؤمنین گذاشت (
حاجی الماسی)
✅آقای مرعشی فرمودند:
آقای دشتی
برای امیرالمؤمنین کار میکنید نگران نباشید [[[[علی مَرد است]]]]
#یامحیی
@drmahdikhanloo
Drmahdikhanloo.com