⭕️ دکتر سروش: مولوی واقعا مثنوی را قرآن فارسی می دانسته/او عمر و علی (علیه السلام) را با هم آمیخته است.
دکتر سروش به نقل از مولوی می گوید که او، اسراری را فاش نموده که اگر حلاج زنده بود، خودش مولوی را بر دار می آویخت!
سپس با نقل واقعه ای، نشان می دهد که مولوی، مثنوی خویش را قرآن فارسی می پنداشته و تمام اوصاف قرآن مجید را برای دیوان اشعارش ذکر نموده است.
دکتر سروش در پاسخ به سوال مجری که آیا ذکر این اوصاف برای بالا بردن مقام مثنوی بوده یا برای قابل فهم نمودن قرآن؟ پاسخ می دهد که: مولوی واقعا مثنوی را وحی الهی بر خویش می پنداشته و گمان می کرده است که وحی پایان نپذیرفته و لذا صوفیان به منظور پنهان کاری از عوام، به الهامات خویش، وحی دل گفته اند. در صورتی که آن را وحی از ناحیه خداوند می دانند.
شمس، مولوی را از کتابخوانی، ریاضت و چله نشینی منع کرد و مولوی در عوض، سماع پیشه کرد. سروش سپس به نقل واقعه ای می پردازد که مولوی در آن سماع را به نماز ترجیح داده و آن را نماز اهل دل دانسته است.
همچنین بخوانید: مولوی: مثنوی هم سنگ قرآن است- شمس تبریزی: مثنوی بالاتر از قرآن است!
در ادامه آقای سروش مدعی می شود که مثنوی مولوی یک عشقنامه، و مکملی برای قرآن است. گو اینکه در قرآن نقص و کاستی بوده و مولوی آن را کامل نموده است. وی سپس به ابیاتی استناد می کند که نشان می دهد مولوی اساسا کاری به کفر و اسلام نداشته و در فضایی خارج از این معانی سیر می نموده است.
علاوه بر آنکه مولوی در فضایی خارج از بحث کفر و ایمان بوده، در موارد متعددی در قرآن و فرمایشات مفسرین و مبیّنین حقیقی قرآن یعنی پیامبر و ائمه اطهار علیهم اسلام، بر رابطه حُبّی میان خداوند و بندگان تاکید شده است.
لذا اساسا نقصی از این جهت در دین اسلام وجود نداشته تا مولوی بخواهد با ساز و آواز و رقص، و تحت عنوان عشق، آن را برطرف نماید.
در نهایت دکتر سروش مدعی می شود که مولوی تعصبی نداشته و در بند مذهب و نزاع های شیعه و سنی نبوده است. اما این صحیح نیست. بله مولوی در قبال مذاهب اربعه اهل سنت تعصب و حساسیتی نداشته، و مواقع مختلف، همان شریعت را نیز زیر پا می گذاشته است، اما نام هیچ یک از امامان شیعه را در اشعار خویش نیاورده، و در مواقع مختلف نیز، نسبت به تشیع و شیعیان، تعصب شدیدی از خود نشان داده است.
برای مطالعه بیشتر در این زمینه رک به:
دیدگاه مولوی درباره تشیع و شیعیان – توهین های عجیب مولوی به شیعیان (تشبیه شیعیان به خر هایی که تاب شنیدن فضائل عمر را ندارند! – رافضی خواندن شیعیان و ادعای دوستی حضرت علی علیه السلام و عمر – شیعیان غافل اند و دین آنها تباه شده است – شیعیان سبزوار نماد افراد دنیا زده، فاسد العقیده و مکار ؛ یک سنی به نام “ابوبکر” نماد اقطاب و اولیای خداوند – توهین مولوی به امامان شیعه علیهم السلام – کنایه مولوی به عقیده شیعه در مساله خلافت و امامت)
مذهب مولانا – مولوی شیعه بود یا سنی؟
همانگونه که دکتر سروش هم اشاره نموده، مولوی در اشعار کنایه آمیز خود با تشبیه شیعیان به خر و موجودات ناشنوا و با زبانی تند و آتشین گلایه می کند که چرا شیعیان تاب شنیدن فضائل عمر را ندارند. مولوی شیعیان را با عنوان رافضی (کسانی که از دین خارج شدهاند) خطاب کرده و بر خلاف روایات اهل تسنن، ادعا میکند که امیرالمومنین علیه السلام و عمر با یکدیگر رابطه دوستانهای داشتهاند و هیچ اختلافی بین آن دو وجود نداشته است.
و در نهایت دکتر سروش می گوید که مولوی رافضی ها و شیعیان را نماد انسان هایی میدانسته که چیزی از حضرت علی علیه السلام و عمر نمی دانند! و مولوی می خواسته عمر و حضرت علی علیه السلام را آمیخته و دوست با یکدیگر نشان دهد (مانند تمام علمای اهل تسنن!). علمای اهل سنت نیز در کتب مناقب و فضائل، در کنار ذکر فضائل جعلی خلفا، به نقل و تبیین فضائل امیرالمومنین علیه السلام پرداخته اند و مولوی قطعا چیز بیشتری از آنها نگفته است. بلکه رویکرد مولوی نسبت به امیر مومنان علیه السلام، در افق نازل تری از اکثر علمای سنی مذهب نیز قرار می گیرد.
📌 مطالعه مشروح مطلب و مشاهده ویدئو در سایت: دکتر سروش: مولوی واقعا مثنوی را قرآن فارسی می دانسته/او عمر و علی (ع) را با هم آمیخته است.
🔹 پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف:
https://t.me/ebnearabi
@ebnearabi