😂 گربه‌‌ای صوفی، که باید زیارتش کرد «اخى فرج زنجانى را گربه‌اى بوده كه هرگاه جمعى مهمان به خانقاه شيخ توجه كردندى، آن گربه بعدد هريك از ايشان بانگى كردى. خادم خانقاه به هر بانگى يك كاسه آب در ديگ ريختى. يك روز عدد مهمانان بر عدد بانگ‌هاى وى یکی زیاد بود، تعجّب كردند. آن گربه بميان آن جماعت درآمد و يك يك را بو كرد، و بر يكى از آنها بول كرد، چون تفحّص كردند، وى از دين بيگانه بود. 👈🏻 گويند كه روزى خادم مطبخ قدرى شير در ديگ كرده بود كه براى اصحاب شير برنج پزد. مارى سياه در ديگ افتاد. آن گربه آن را ديد. گرد ديگ مى‌گشت و بانگ مى‌كرد و اضطراب مى‌نمود، و خادم چون از آن معنى غافل بود، وى را زجر مى‌كرد و دور مى‌انداخت. چون خادم به هيچ نوع متنبّه نشد، گربه خود را در ديگ انداخت و بمُرد. چون شير برنج را بريختند، مارى سياه از آنجا ظاهر شد. شيخ فرمود: "او خود را فداى درويشان كرد. دفنش كنيد، و زيارتى سازيد!" مى‌گويند كه قبر وى ظاهر است، و مردم زيارتش مى‌كنند.» 😂 📚 نفحات الانس، ط_هند، ص ١٦٦ ✅ زیارت قبول ...