✅ بررسی متن درس شصت و پنج (۲):👇
בַּדֶּרֶךְ אֶל הָעִיר עָבַר הָעֶבֶד עַל־יַד יַעַר.
در راه شهر، غلام گذشت از کنار جنگلی.
הָיָה שֶׁקֶט מִסָּבִיב.
بود سکوت اطراف.
רוּחַ מִזְרָחִית קַלָּה נָשְׁבָה.
باد شرقی ملایم میوزید.
קוֹלוֹת מְתוּקִים וּנְעִימִים שֶׁל צִפֳּרִים הִגִּיעוּ לְאָזְנָיו מִתּוֹךְ הַיַּעַר.
صدای شیرین و دلنشین پرندگان میرسید به گوشش از وسط جنگل.
🔺וּנְעִימִים: וְ + נְעִימִים
🔅حرف عطف بر سر کلمهای آمده که با شوا شروع شده. ممنوعیت دو شوا در ابتدای کلمه. تغییر صدای حرف عطف از شوا به شروک.
הָעֶבֶד הֶחְלִיט לְהִכָּנֵס לַיַּעַר
غلام تصمیم گرفت وارد شود به جنگل
כְּדֵי לָנוּחַ קְצָת מִן הַנְּסִיעָה הָאֲרֻכָּה.
تا استراحت کند کمی از این سفر طولانی.
הוּא יָשַׁב שָׁם עַל אֶבֶן אַחַת תַּחַת עֵץ יָרֹק,
او نشست آنجا روی یک سنگ زیر درختی سبز
וְהִקְשִׁיב לַקּוֹלוֹת הַשּׁוֹנִים
و گوش سپرد به صداهای مختلفی
שֶׁנִּשְׁמְעוּ מִכָּל צָר.
که شنیده میشد از هر گوشه.
🔺נִשְׁמְעוּ: فعل جمع مذکر غایب، استفاده برای مجهول عام.
הוּא הוֹצִיא מִיַּלְקוּטוֹ
او بیرون آورد از کیسهاش
🔺מִיַּלְקוּטוֹ: מִן יַלְקוּטוֹ
🔅داگش حرف اول יַלְקוּט به خاطر مخفف شدن מִן هست.
🔺יַלְקוּטוֹ: הַיַּלְקוּט שֶׁלּוֹ
🔅چون יַלְקוּטוֹ با ضمیر ملکی متصل همراه شده، حرف تعریف نگرفته.
אֶת הָאֹכֶל שֶׁהֵכִין לַדֶּרֶךְ,
غذایی را که آماده کرده بود برای سفر،
לֶחֶם שָׁחוֹר טָרִי, חֶמְאָה, גְּבִינָה וּבֵיצִים קָשׁוֹת,
نان سیاه تازه، کره، پنیر و تخممرغهای سفت (آبپز)،
וְהִתְחִיל לֶאֱכֹל.
و شروع کرد به خوردن.
פִּתְאֹם הוֹפִיעַ שׁוֹדֵד מִתּוֹךְ הָעֵצִים הַצְּפוּפִים.
ناگهان ظاهر شد دزدی از میان درختان انبوه.
הַשּׁוֹדֵד הוֹצִיא רוֹבֶה מִתַּחַת מְעִילוֹ,
دزد بیرون آورد تفنگی را از زیر کتش،
🔺מְעִילוֹ: הַמְּעִיל שֶׁלּוֹ
וְדָרַשׁ מִן הָעֶבֶד אֶת כַּסְפּוֹ.
و خواست از غلام پولش را.
🔺כַּסְפּוֹ: הַכֶּסֶף שֶׁלּוֹ
- הַכֶּסֶף שֶׁנִּמְצָא אֶצְלִי הוּא לֹא כַּסְפִּי,
پولی که هست نزد من، نیست پول من،
🔺כַּסְפִּי: הַכֶּסֶף שֶׁלִּי
אָמַר הָעֶבֶד,
گفت غلام:
הוּא שַׁיָּךְ לַאֲדוֹנִי.
آن متعلق است به ارباب من.
אֲנִי רַק שָׁלִיחַ.
من فقط هستم یک فرستاده.
בְּבַקָּשָׁה, עֲשֵׂה לִי טוֹבָה,
لطفاً بکنید در حق من لطفی،
שְׁלַח כַּדּוּר בְּבִגְדִי.
بزن گلولهای به لباسم.
🔺בְּבִגְדִי: בְּ + הַבֶּגֶד שֶׁלִּי
🔅ضمیر ملکی به اسم چسبیده. حرف تعریف را انداخته و اسم را به حالت سمیخوت برده.
🔅افتادن داگش حرف اول בֶּגֶד، به خاطر اضافهشدن حرف اضافه به ابتدای آن.
כַּאֲשֶׁר אָשׁוּב הַבַּיְתָה
وقتی برگردم به خانه
🔺אָשׁוּב: زمان آینده، چون قرار است در آینده رخ دهد.
🔅ما در فارسی حال ساده استفاده میکنیم.
וְאַגִּיד לַאֲדוֹנִי,
و بگویم به اربابم
שֶׁשּׁוֹדֵד הִתְנַפֵּל עָלַי
که دزدی حمله کرد به من
וְלָקַח אֶת כַּסְפּוֹ,
و گرفت پولش را،
הוּא יַאֲמִין לִי,
او باور میکند مرا،
כִּי הַחוֹר בְּבִגְדִי יִהְיֶה סִימָן
زیرا این سوراخ در لباسم خواهد بود نشانه
שֶׁאֲנִי לֹא מְשַׁקֵּר.
که من دروغ نمیگویم.
https://eitaa.com/ebri_biyamoozim