💠 دفاع غیراخلاقی و غیرعلمی از اخلاق و علم؟/ بخش سوم 🔸 شهرستانی در ادامه همچنان در ردای اخلاق مداری، توهین های عجیبی را به ما روا داشته و دعوتنامه ساده و محترمانه دانشجویی انجمنی علمی را کاری همچون «تخطیه و تکفیر شتابزده حکمای مسلمان» معرفی کرده‌ و می نویسد «جمهور حکمای مسلمان با همین شتاب تخطیه یا تکفیر شده اند. طرفه آنکه پیش از مستشرقین هیچ یک از فلاسفه مسلمان، تعبیر فلسفه "اسلامی" را به کار نبرده بودند. کسانیکه بدون علم سنگ فارابی و صدرا را به سینه می زنند، این حقایق ابتدایی را هم نمیدانند.» 🔹 درباره نسبت دادن صفت اسلامی به فلسفه یا علم، فارغ از استفاده میرداماد از اصطلاح فلسفه اسلامی، اساتید بسیاری و از جمله استاد پارسانیا و حتی خود دکتر داوری تحلیل‌های مفصلی ارائه داده‌اند. آقای شهرستانی که از ارادت پانزده ساله به استاد سخن می گوید باید اطلاع داشته باشد که ایشان برای این نسبت از چندین حیث نمونه و استدلال می آورند و این تحلیل خود را در همان نشست ها نیز مطرح کرده اند و مسئله حل شده ایست. این نکته تاییدی است بر ضرورت و مطلوبیت دعوت نامه انجمن علمی؛ چرا که عدم توجه شایسته به مباحث آسیب‌شناسانه همچنان موجب تکرار و تکثیر اشکالات ابتدایی حل شده و تشتت فضا و انجماد محیط و مسیر فکری و علمی می شود. 🔹 ضمنا دکتر داوری نیز درباره نسبت اسلامی دادن به فلسفه صریحا و به درستی میگوید «فارابی فلسفه را مسلمان نکرده بلکه به جایگاه فلسفه در عالم اسلام اندیشیده است. همه اخلاف او نیز راه او را ادامه داده اند. فلسفه اسلامی نه فقط با چسباندن عقاید دینی به اقوال فیلسوفان یونانی ساخته شد بلکه با علم کلام اوایل که صورتی از تفسیر عقلی دینی بود ... هم موافقتی نداشت...پس دیگر از تقلیدی و ساختگی بودن فلسفه اسلامی نگوییم. چیزی که ساختگی و تقلیدی است، عمرش کوتاه است و در زمان و پایدار نمی ماند. اگر فلسفه اسلامی تاریخ دارد و طی هزار سال بسط یافته و مورد بحث و فحص بوده و با وجود مخالفت ها از میان نرفته است، ناگزیر باید بپذیریم که فلسفه ای اصیل بوده است در برابر تلقی شرق شناسان که فلسفه اسلامی را فهم ناقص فلسفه یونانی می دانستند.» 🔹 این مطلب نه تنها برای پاسخ به شبهه کهنه ای که شهرستانی تکرار کرده مفید است بلکه اتفاقا برای نقد نامه خود دکتر داوری هم قابل استفاده است چرا که به همین سیاق، هم میتوان از وصف اسلامی برای علوم اجتماعی بدیل استفاده کرد و هم شایسته است فرصت بیشتری برای تکوین و تکمیل این ایده داده شود. البته از افکار دکتر داوری و حتی نامه ایشان انکار منطقی و مطلق علم دینی و علوم اجتماعی اسلامی برداشت نمیشود بلکه آن را از راهی دیگر و یا در زمانی دیگر ممکن میدانند. ایشان حتی زمانی گفته اند«ما در جست وجوی مسأله نیستیم، تحقیق نمی‌كنیم، ‌اگر این ها را تحقیق می‌کردیم، جامعه شناسی ما جامعه شناسی اسلامی می‌شد.» 🔸 شهرستانی نوشته «برای همه کسانیکه در این مسیر خلوت تاملی داشته اند، گفتار و آثار داوری رکن اتکاء بوده است....در سخن ایشان پژوهش می کنیم و بینش مستتر در آن را می آزماییم. این قطعا برای ما سود بیشتری از پرخاش و توهین دارد.» 🔹 قابل استفاده علمی بودن مباحث استاد گرانقدر معاصر پذیرفته شده است، البته مباحث مورد انتقادی هم در نظرات استاد و حتی در کلیت مسیر علمی ایشان قابل مشاهده است. ضرورت تکریم اخلاقی «استاد محترم و شناخته شده کشور» نیز مانند هر استاد و انسان دیگری کاملاً روشن است. 🔹 اما انجمن علمی علوم اجتماعی اسلامی دانشگاه تهران به واسطه انتشار گسترده نامه دکتر داوری در زمینه «علوم اجتماعی اسلامی» صرفا دعوتی دانشجویی و محترمانه انجام داده است از ایشان و مخاطبان و شاگردان ایشان و همه اساتید و دانشجویان برای تأمل تطبیقی در مباحث آسیب شناسی علوم اجتماعی اسلامی؛ مباحثی که شامل بررسی اشکالات مندرج در نامه داوری نیز هست. بنابراین از همین فرصت استفاده کرده و مجددا از دکتر داوری و دیگر اساتید و دانشجویان و آقای شهرستانی دعوت میشود که در این مباحث و دیگر مباحث مشابه تأمل بفرمایند. 🌐 https://t.me/utsaiss/363 🔸 به هر حال این که شهرستانی بدون استدلال و شاهد، از کجای یک دعوتنامه کوتاه محترمانه انجمنی علمی «پرخاش، توهین، سبکسری، نامسلمانی، بی ادبی، بازیگوشی، شتابزدگی، نورسیده بودن، بی سوادی، تکفیر، تخطیه، ناشایستگی، احساسی بودن، هیجان سطحی و ....» را فهم و استخراج کرده اند، جای پرسش، تعجب و تأسف دارد و از مخاطبان دعوت میشود با مقایسه دعوتنامه انجمن علمی و دعوانامه آقای شهرستانی قضاوت کنند که کدامیک شایسته این القاب است؟ 🔹 این یادداشت نیز صرفا توضیحی است برای روشن شدن مسئله برای مخاطبان از طرف بنده و نه انجمن علمی. ✍ کیوان سلیمانی 💠 جامعه شناسی اسلامی 💠 @iisociology