🔴 فلسفه در دام ایدئولوژی! بخش اول
♦️ چگونه منتقد سیاستزدگی، قربانی سیاستزدگی لیبرالها شد؟
🔻 دکتر رضا داوری از متفکران صاحبنظر فلسفه و از منتقدان شناختهشده علوم انسانی مدرن و از طرفداران جدی تحول در علوم انسانی، اخیراً نامهای درزمینه علم دینی و علوم انسانی اسلامی منتشر کرد که واکنشها و برداشتهای متفاوت و متناقضی در پی داشت.
🔻 دکتر داوری علاوه بر انتقاد همیشگی از علوم انسانی مدرن، بارها از ضرورت تحول در علوم انسانی سخن گفته است و معتقد است «خواست دینی شدن علوم انسانی یک امر واقعی و جدی است» (نقل از کانال دکتر سید مهدی ناظمی) و از امکان و مطلوبیت علوم انسانی اسلامی سخن گفته است. البته ایشان برای نیل به این هدف، یک مقدمه ضروری را لازم میداند: «علوم انسانی اسلامی غیرممکن است، مگر آنکه جامعه اسلامی باشد. وقتی جامعه اسلامی باشد، علوم آنهم روح اسلامی پیدا میکنند. همه علوم ما تا مشروطیت روح اسلامی داشتند.»
🔻 اهمیت این بحث برای دکتر داوری تا حدی است که با مطالبه انتقادی از دو طیف میگوید «چرا استادان و پژوهشگران علوم اجتماعی و انسانی در این زمینه ساکت هستند؟! یا مخالفاند که باید دلایل مخالفت خود را بهتفصیل بیان کنند یا موافقاند که خب باید قدمی بردارند.» (همان)
🔻 دکتر داوری در کنار انتقادات جدی و همیشگی به علوم انسانی مدرن و طرفدارانش، و دعوت به تحول در علوم انسانی از آسیبشناسی جریانات تحولخواه نیز غافل نبوده و بهویژه بر ضرورت پرهیز از سیاستزدگی و شتابزدگی تاکید داشته است. ایشان در نامه اخیر با صراحت بیشتری ناامیدی خود از مسیر کنونی تولید علم دینی را، خاصه بهواسطه سیاست زدگی برخی جریانات آن، ابراز داشته و ضمن پذیرش وجود علوم دینی در معنایی خاص، مجدداً مسیر پیشنهادی خود جهت تحول در علوم و جامعه مدرن و زمینهسازی برای ایجاد علوم و جامعه اسلامی را گوشزد کرد: «دین و دینداران میتوانند نسبت به مسائل همه علوم و بخصوص علوم معروف به علوم انسانی و اجتماعی نظر انتقادی داشته باشند... اگر میتوانیم بهجای بحث درباره علوم اجتماعی اسلامی، در باب شرایط امکان تجدید عهد دینی و بنای یک جامعه اسلامی بیندیشیم و در این راه به لطف پروردگار علیم امیدوار باشیم.» (همان)
🔻 یا در جای دیگری گفته است: «ما در جستوجوی مسأله نیستیم، تحقیق نمیكنیم، اگر اینها را تحقیق میکردیم، جامعهشناسی ما جامعهشناسی اسلامی میشد. آنوقت بود که ما در حال مطالعه آسیبها و آفات جامعه اسلامی بودیم...ما باید به این فکر کنیم که مشكل وجود داشته و ما میخواهیم مانع را از سر راه برداریم و این کار هیچ اشکالی ندارد.» (گفتوگوی دکتر داوری با آیتالله میرباقری)
🔻 چند روز پس از انتشار نامه دکتر داوری، آقای حسن روحانی، رییسجمهور نیز در سخنرانی خود در جشنواره خوارزمی به مساله علوم انسانی پرداخت و با چنین جملاتی با لحن تمسخرآمیز امکان و مطلوبیت علم دینی را زیر سؤال برد: «علم به نوع تفکر و ایدئولوژی وصل نمیشود... عدهای در کشور سالها فیزیک و شیمی اسلامی درست کردند، مقصود چیست؟ پولهای زیادی خرج شده است و وقت زیادی صرف شده است... قطعاً علم اسلامی و غیراسلامی شبیه همدیگر است و تفاوتی میان آنها وجود ندارد، بلکه اهداف فرق دارد... ما نمیتوانیم بگوییم فلان خودرو اسلامی است و آن یکی نیست. اینکه شما یک قرآن در داشبورد خودرو بگذارید که خودروی اسلامی نمیشود...»
🔻 ناگفته پیداست که سخنان رییس جمهور درباره علوم انسانی اسلامی حتی در میان منتقدان تحول در علوم انسانی طرفدار جدی ندارد و این جملات آنقدر سطحی و عوامانه است که بیشتر به درد سخنرانیهای شورانگیز سیاسی میخورد؛ تا بحثی جدی و عمیق درباره شرایط و لوازم تحول در علومانسانی مدرن؛ وگرنه کدامیک از منادیان علوم انسانی اسلامی قائلاند که با گذاشتن قرآن در داشبورد ماشین میتوان تکنولوژی اتومبیل را اسلامی کرد؟! بگذریم از این که سخنان رییسجمهور در باب خنثی بودن علم و عدم وابستگی ارزشی آن، در مهد علوم انسانی مدرن غرب هم طرفداران چندانی ندارد.
🔻 اما در این میان همسانپنداری سخنرانی سطحی دکتر روحانی با نامه تخصصی و علمی دکتر داوری توسط برخی جریانات، تعجب و تأسف اهل اندیشه و انصاف طیفهای مختلف را برانگیخت. شاید شاذترین مواجهه را روزنامه سازندگی به سردبیری آقای محمد قوچانی داشته که در خیال خود توافق و اشتراکی میان نگاه «حکیم و حاکم» تشخیص داده است. مساله دیگری که بر شگفتی این مقایسه ناشایسته و سیاستزده میافزاید، تضاد فکری و علمی دیرینه دکتر داوری با جریان لیبرال و نئولیبرالی است که در قالب روزنامه سازندگی و پیش از آن در مجلات رنگارنگ جریان لیبرال مدافع علوم انسانی مدرن فعالیت میکنند. نشریاتی که همواره در مقام دفاع ایدئولوژیک از سیاستهای دولت روحانی عمل کردهاند.
💠 ادامه دارد👇
💠
@iisociology