🔴 عدالتخواهی مردمی و خرده جریانات انتحاری عدالت ستیز 🔹 در مسیر حرکت یک همواره نقاط عطفی وجود دارد که اهمیت ویژه ای دارند. نقاط منحصر به فردی که خبر از تغییرات مثبت یا منفی اساسی می دهند. کنش افراد و جریانات فعال اجتماعی نیز در این مقاطع حساسیت خاصی پیدا میکند. یکی از این در مسیر جامعه ایرانی که البته تک نقطه ای نبوده و با فاصله های زمانی متفاوت، تکرار شده و خواهد شد؛ حول مسئله است. ایران امروز در نقطه عطف مهم عدالت محوری قرار دارد که یک فرصت مطلوب برای تغییرات مثبت است. 🔹 امروز هیچکس از دلسوزان ایران ضرورت عدالت را انکار نمی کند و ایده عدالتخواهی به سمت حرکت میکند؛ همین تغییر مثبت در سطح کلان نسبت به سال و سال های گذشته اهمیت و اثر ویژه ای دارد. گسترش فضای انتقادی در سطح جوانان دانشجو و غیردانشجو و عموم مردم، و گریز و گذر تدریجی از محافظه کاری حداقل در کلام، روند رو به رشدی دارد. همه این موارد مبارک و محترم هستند اما باید با دقت و قدرت به ادامه صحیح مسیر اهتمام ورزید و البته از انحرافات احتمالی هم پرهیز کرد. 🔸 یک سنخ از آسیب های جدی در مسیر عدالتخواهی انقلابی، ذهنیت و خوی و است که انواع، ریشه ها و پیامدهای متعددی دارد. ♦️ در شرایط ویژه تغییر و التهاب اجتماعی، کنش های انتحاری رونق پیدا کرده و از سوی جریانات مختلفی امکان بروز پیدا می کنند: 1⃣ یک دسته، مخالفان ساختار موجود هستند که برای ابراز مخالفت خود با انقلاب و جمهوری اسلامی از هر فرصتی به ویژه در نقاط عطف استفاده می کنند. اهالی این طیف کمتر سنخیت و اشتراکی با عموم مردم دارند و اکثرا از اقشار مرفه یا جناح های سیاسی سوخته ایران ستیز هستند که معمولا با دشمنان خارجی نیز حشر و نشر آشکاری دارند. اصل عمل تخریبی علیه جمهوری اسلامی به هدف سرنگونی در قالب کنش های انتحاری تکراری مستمر بی ثمر، به ویژگی هویتی و فلسفه وجودی این خرده جریانات تبدیل شده است که در بزنگاه ها از سوی اجزای متنوع نظام سلطه، همچون ابزاری بازیچه وار علیه ایران به کار گرفته می شوند. اصرار اینان بر عناد با ایران، راه حلی جز و مقابله با آنها البته در کنار روشنگری های همیشگی و راهنمایی های بزرگوارانه باقی نمی گذارد. وضعیت این گروه روشن است و نیاز به تشریح ندارد. در ایران پس از انقلاب خرده جریانات متنوعی را ذیل این رویکرد می توان مشاهده کرد که البته کمیت و کیفیت و به تبع، موفقیت چندانی نداشته اند. 2⃣ دسته دوم که هویت، جایگاه و جهت گیری کاملا متفاوت و حتی متضادی با دسته اول دارند، بخشی از بدنه مردمی هستند که در شرایط سخت معیشتی و تحت فشار ناشی از تبعیض اجتماعی، ابتدا به سمت عمل انتقادی مطلوب متمایل شده و در انتها برخی از آنها به دلایل مختلف و عموما ناچارا به سمت کنش انتحاری سوق داده می شوند. اساس حرکت انتقادی مردمی این دسته، حق طلبانه و عدالتخواهانه و حقیقتا مظلومانه و مقدس است. وظیفه جریان انقلابی در سطح دانشگاهی و حوزوی، در حرکت های اعتراضی و حتی به روحیه انتقادی و البته به سوی عدالتخواهی انقلابی است. واکنش حکومت به مردم منتقدی که حتی از ناچاری گاه به سطوحی از کنش انتحاری نیز مجبور می شوند، باید و برآورده کردن مطالبات برحق آنها باشد و هر چه جز این باشد اسلامی و انسانی نیست. 3⃣ دسته سوم های رنگارنگی هستند که امروزه زیادتر از/درباره آن ها می شنویم؛ بخش های بریده یا طردشده از جریانات سابقا یا همچنان مسئولی که به جای پذیرش نقش خود در پیدایش وضع موجود و مشورت تخصصی برای جبران اشتباهات و تلاش سازنده جهت رفع مشکلات و بهبود وضع موجود، به کنش انتحاری تخریبی یأس آلود مشغول شده و برای بازیابی قدرت از دست رفته و منزلت بربادرفته خود به زمین و زمان چنگ می زنند. خود این خرده جریانات انتحاری و سران غوغاسالار آنها از اهمیت مستقلی جز برای عبرت تاریخی برخوردار نیستند اما نابودی ظرفیت سازنده بخشی از مردم و جوانان توسط آنها شایسته توجه دلسوزانه است. اهالی این خرده جریانات علاوه بر ناامید کردن جوانان تحول خواه با سیاه نمایی های غیرمنصفانه رسانه ای، و با وجود مردم مردم گفتن های مقطعی و موقتی، با غبارآلود کردن فضا و غوغاسالاری های غیرمنطقی و تشدید جوّ تشنج و توهین و تهمت، ثمری جز قربانی کردن مردم و مطالبات عمومی در پیشگاه منفعت و قدرت شخصی و جناحی خود نخواهند داشت. بهترین مواجهه با این قبایل، اهتمام به حل مشکلات مردم با بازی های این فرقه ها و روشنگری برای جریان انقلابی است، و البته رعایت و حق آنها هرچند آنها به هیچ حق، انصاف و قانونی پایبند نباشند. 🔸 ادامه دارد.. 🔴 جامعه شناسی اسلامی 🔴 @iisociology