🔴 نامه به آیت الله مکارم شیرازی ⭕️ سکولاریسم و کاپیتالیسم در حوزه 1⃣ بخش اول بسم الله الرحمن الرحیم آیت الله مکارم شیرازی مرجع تقلید محترم سلام علیکم ✅ اخیرا جمعی از طلاب انقلابی برای صیانت از اسلامیت نظام و حمایت از جمهوریت آن با اعتراض علمی و علنی به وضعیت اقتصادی و عدالت اجتماعی، تجمعی انتقادی تشکیل دادند که موجب امیدواری ملت نسبت به خروج روحانیت از انفعال رایج و محافظه کاری مرسوم شد. ✅ در این تجمع، استاد حسن رحیم‌پور ازغدی به تحلیل ریشه های معرفتی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی مسائل امروز کشور پرداخته و ضمن تأکید بر اصول اساسی انقلاب و نظام اسلامی و تبیین و تکریم جایگاه و مقام حوزه و روحانیت، انتقادات و پیشنهاداتی جهت حل معضلات روز به ویژه با نقش آفرینی تحول یافته قوای سه گانه و حوزه علمیه ارائه دادند. ♦️ جنابعالی در واکنش به این تجمع انقلابی و سخنرانی انتقادی و حواشی طبیعی اش بیانیه ای صادر کردید که موجب سرخوردگی جامعه مؤمن انقلابی و خرسندی جریان غیرانقلابی درون نظام شده است: 🔸 در ابتدای بیانیه فرموده اید «توهین به حوزه علمیه در کانون حوزه علمیه؛ حادثه‌ای که در مدرسه فیضیه کانون حوزه علمیه در چند روز پیش رخ داد به تمام معنا یک فاجعه بود.» 🔹 این ادبیات ملتهب و معترض در ذهن و دل مخاطب، انتظار ارائه دلایل متقن و شواهد دقیق ایجاد میکند که بیانیه شدیداللحن شما فاقد آن است. علت این امر چیست؟ 🔸 نوشته اید «گوینده‌ای را که هیچ اطلاعی از وضع حوزه‌های علمیۀ شیعه نداشت، دعوت کرده و بدترین اهانت‌ها را به حوزه علمیه و مراجع شیعه کرد» 🔹 ظاهرا مقصود شما از «گوینده ای»، جناب استاد حسن رحیم پور ازغدی، محقق انقلابی، متفکر عدالتخواه، رزمنده دفاع مقدس و آبروی حوزه علمیه است، حضور حدود چهل ساله استاد ازغدی در نقاط عطف معرفتی و میدانی انقلاب اسلامی، آسیب شناسی مسائل نظام، پیشگامی در طرح حوزوی مشکلات علمی و عملی کشور و موشکافی معضلات ذهنی و عینی حوزه و دانشگاه؛ ادعای شما مبنی بر بی اطلاعی ایشان از حوزه های علمیه را تضعیف می کند؛ علاوه بر این شما هیچ نمونه ای از اهانت های ایشان به حوزه و مراجع علمیه را ذکر نکرده اید و ما که بارها سخنرانی ایشان را بررسی کرده ایم اهانتی در متن مشاهده نکردیم؛ شما که انتقاد را اهانت نمی دانید؟ از متن که به فرامتن ماجرا گذر کنیم این سؤال در ذهن ایجاد می شود که چرا انتقادات محترمانه و درون گفتمانی یک محقق مؤمن را موهن و خطرناک تصور کرده و فورا علیه آن بیانیه قاطع صادر می کنید اما در مواجهه با توطئه های تئوریک در رسانه های غیراسلامی ضدعدالت دچار کوچکترین تکدر خاطری نمی شوید؟ برای نمونه آیا «کاپیتالیست رادیکال» نامیدن پیامبر مستضغفان با تحریف خطرناک تاریخ و اسلام در جهت منافع مافیای قدرت و ثروت توسط سربازان سرمایه داری در سیاست نامه، محترمانه یا بی اهمیت است اما «سکولاریست محافظه کار» نامیدن برخی مراجع مبتنی بر آمارهای دقیق و واقعیت های خارجی توسط مجتهد مجاهد در مدرسه فیضیه، توهین آمیز و فاجعه خیز است؟ 🔸 فرموده اید «پلاکاردی را در دست گرفتند که رئیس جمهور محترم را تهدید به مرگ می‌کرد و اعتراف ضمنی به مطالب دیگری داشت.» 🔹 عبور از فلسفه وجودی تجمع طلاب یعنی حمایت نظری و عملی روحانیت از ملت که ضرورت اصلی و مغفول دیروز، امروز و فردای حوزه است، و کم توجهی به چندین مسئله معرفتی و اجتماعی مهم سخنرانی، و توجه ویژه به پلاکارد یکی از حضار، عجیب و دور از شأن یک مرجع تقلید و مقوم شبهه تأثیرپذیری تقلیدی از تبلیغات منحرف کننده و القائات رسانه های زنجیره ای جریاناتی است که در پی به حاشیه راندن اصل مطلب، منحرف کردن اذهان عمومی و نخبگانی از مسائل اساسی کشور و سرپوش گذاشتن بر بی کفایتی ها و منفعت طلبی های عظیم خود و گروه های ذی نفع شریک خود هستند؛ هرچند معنای همین پلاکارد هم خلاف تحریف امنیتی منفعتی خاندان اشرافی هاشمی است، انقلابیون مرگ مبارز کهنسال انقلاب در استخر سلطنتی فرح پهلوی را سرانجامی نمادین، نامبارک و عبرت آموز تفسیر می کنند و پیام این پلاکارد، تذکر به احتمال تقدیر الهی و عاقبت مشابه برای رئیس جمهور در صورت تداوم این رویکرد موروثی غیرانقلابی و غیرمردمی است. آیا نگران لوازم همنوایی با این غوغای امنیتی سیاسی نیستید؟ فرای حرکت در جهت فضاسازی رسانه ای جریاناتی که به دنبال فرار از مسئولیت و پاسخگویی هستند، آیا شما نظام اسلامی و جریان انقلابی را به سادگی و در رسانه ها متهم به ترور «استوانه نظام» می کنید؟ حتی اگر آن شعار را تهدیدی واقعی تفسیر می کنید، چگونه آن را به کل تجمع تعمیم می دهید؟ چگونه شعار یک طلبه یک لا قبا را سندی برای اعتراف به یک مسئله امنیتی تشخیص می دهید و این را در بیانیه ای با مخاطب کشوری و حتی جهانی منتشر می کنید؟ 🔴 جامعه شناسی اسلامی 🔴 @iisociology