🔴 بسط نوسکولاریسم در سایه کاپیتالیسم! ⭕️ رابطه دوسویه نئولیبرال ها و نئوسکولار ها 📌 ( این یادداشت ۲۸ تیر ۹۷ نوشته شده است.) ◀️ که با ادعای ناتوانی اسلام در مدیریت جامعه به ویژه در عرصه سیاست و اقتصاد، سال ها دست دین را از سکانداری حکومت کوتاه کرده بود، در قرن انقلاب های اسلامی هم دست از سیاست خود برنداشته و در مقاطع مختلف در نقش جاده صاف کن پیشینی یا پسینی سیاسی و اقتصادی عمل کرده است! 🔽 هرچند که در تاریخ معاصر، از مشروطه تا انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی، مسیری طی کرده، اما در نگاهی کلی عقب نشینی محسوسی نیز داشته است: از «جدایی دین از سیاست و با شعار دیانت ما عین سیاست ما نیست» تا «جدایی نهاد دین از حکومت در با شعار عدم مدیریت روحانیت» تا «قاطی نشدن زیادی پس از تجربه با شعار سیاست ما عین دیانت ما هست ولی نه اینقدر»! 1⃣ پس از انحراف و تقدیم کشور به استبداد_استعمار رضاخانی توسط نسل اول لیبرال های منورالفکر؛ سکولاریسم با ادعای ناتوانی اسلام در کشورداری و انقلابِ موفق، تبلیغ و تحمیل شد و با تسلیم و یأس نائینی ها پذیرفته و نیم قرن بر حوزه و کشور مسلط شد [و تلاش های مدرس و کاشانی و.. هم به سرانجام کافی نرسید.] 2⃣ پس از ، ادعای دولت داری ملی مذهبی های لیبرال مسلک همزمان با استهزا و انکار اقتصاد اسلامی، امام خمینی که در ابتدا منتقد حضور روحانیت در رأس دولت و دیگر سمت های سیاسی بود را به واگذاری موقت امانت دولت برای تجربه ای همیشگی واداشت که خیلی زود به استعفای بازرگان و دولت موقت انجامید و «تا من زنده ام نمی گذارم کشور به دست لیبرال ها بیفتد» در تاریخ ثبت شد. 3⃣ پس از و رحلت امام به دلایلی لیبرال های اقتصادی مجددا به دولت بازگشتند و جز دوره ای کوتاه در تمام سال ها سکان اقتصاد کشور را در دست داشتند، هرموقع که ثمره سیاست های شان مشخص می شد؛ تقصیرات را بر گردن و اقتصاد اسلامی و.. می اندازند تا شبهه اسلام در مدیریت اقتصاد، دولت و کشور را تقویت کنند و به احیای سکولاریسم دامن بزنند و کلید قدرت و ثروت کشور را همچنان در دست داشته باشند. رابطه پدر و پسری سکولاریسم_کاپیتالیسم یک رابطه برد_برد است؛ سکولارهای اقتصادی و سکولارهای فرهنگی از هم، و هر دو از سکولاریسم سیاسی حمایت می کنند. 4⃣ پس از با آشکارشدن مجدد ناکامی نئولیبرالیسم وطنی در مدیریت سیاسی و اقتصادی کشور مجددا داستان ناکارآمدی نظام اسلامی از زبان اپوزیسیون هایی که کشور را در اختیار دارند و رسانه ها و پادوهایشان با صدای بلند تکرار می شود. اخیرا حجه الاسلام که خود یکی از سیاهی لشگرهای رئیس جمهور شدن یک روحانی به اسم روحانی و تشکیل یک دولت ناکارآمد نئولیبرالی است، گفته «باید اعتراف کنیم و بپذیریم که شخصیت اصلی مناسب مدیریت و نیست.» و مجددا تاکید کرده «سیاست ما عین دیانت ماست اما نه این قدر!» مشخص است که شخص زائری مهم نیست و حتی های معاصر مهم تری هم هستند اما زائری به واسطه موضع گیری های فرصت طلبانه سرحدی از تسامح فرهنگی تا انتقاد اقتصادی و اپوزیسیون بازی سیاسی و درنتیجه جذابیت برای قشر حزب اللهی و لاییک مورد اشاره قرار گرفت. [چندی پیش محمود صادقی نماینده مجلس حامی دولت بازارآزادی گفته بود مشکل ما این است که میخواهیم اقتصاد را از فقه استخراج کنیم.] نمونه جمعی و آکادمیک این ماجرا جوان های مذهبی دانشگاهی هستند که زیر پرچم جمع شده و به زعم خود به نقد سیاست های دینی جمهوری اسلامی مشغولند. ✍ کیوان سلیمانی 🔴 جامعه شناسی اسلامی 🔴 @iisociology