6⃣ 🔴 قیل و قال| بخش ششم ⭕️ به بهانه متن «درباره من قال و ما قال تجمع فیضیه» آقای محسن حسام مظاهری ✍ کیوان سلیمانی 🔹 اکثریت نظرات حوزه عرفی شدن ایران و سکولاریسم اسلامی؛ تقریر و تطبیق نظریات مدرن غربی هستند و همین ریشه اشتباهات آنهاست؛ اسلام مسیحیت نیست! بسط این مسئله فرصت مفصل و مستقلی می طلبد. 🔹 البته نوسکولارهای متجدد که بعدازانقلاب به تبعیت از پیامبران مدرن و «ایدوئولوژی سکولاریسم مقدس» آنها می گویند جمهوری اسلامی عامل اصلی سکولارشدن است، برای تحمیل «اسلام سکولار» تا حمایت از «دولت های سرمایه‌سالار» علیه «ولایت فقیه و گفتمان انقلابی» پیش رفته اند؛ وارثان هراس استحماری همان کهنه سکولارهای متحجری هستند که پیش از انقلاب می گفتند انقلاب اسلامی در عصر غیبت دامن دین را آلوده، و ملت را دین گریز میکند و در دفاع از «اسلام ناب آمریکایی» تا حمایت از «شاه شیعه» علیه «امام نامسلمان و انقلاب غیراسلامی» پیش رفتند. 🔹 سکولارهای دورگه «آیات شیطانی مدرن» را با «احادیث الهی سنت» تفسیر میکردند؛ حجاریان گفته «منظور از سلطان مطلق قدرت دولتی است (نه سلطان جور) و با این حساب هر نوع دخول در دنیا (به معنایی که از علمانیّت [سکولاریسم] مستفاد میشود) که ملازمه تام با نهاد دولت دارد، می تواند سرمایه های قدسی نهاد دین را ذوب و ناکارکرد سازد»! 🔹 فارغ از اینکه اصل تفکیک امر قدسی و عرفی یک تصور اشتباه و تسامحی است اما در جهان واقع همه پدیده ها ترکیبی از وجوه قدسی و غیرقدسی هستند و عرفی انگاری مطلق نهادهای دولتی، ساده سازی مسئله است، هر شخص و نهاد و هر بخشی از یک نهاد به همان میزانی که دارای هویت و فعالیت مطابق با ارزش های واقعی باشد قدسی است و تکلیف دین و حکومت دینی، قدسی کردن تمام ساحات حیات فردی و جمعی بشر است، البته قدسی کردن، نه صرف قدسی انگاشتن. اصل ماجرای خلقت و نبوت و امامت و نهضت و ولایت هم همین است وگرنه اگر قرار بر ترس از سکولاریسم بود، که خدا از خلقت و پیامبر از نبوت و ائمه از امامت و خمینی از نهضت و خامنه ای از ولایت می ترسید! 🔹 میگویند حکومت دینی یک بن بست خودمتناقض است و به واسطه ناکارآمدی حتمی؛ سرخوردگی عمومی و عرفی شدن جامعه قطعی است اما نمی گویند اگر از حکمرانی صرف نظر کنید، میدان را به رقیب عرفی سپرده و فرصت دین ورزی جمعی و اجتماعی و حتی فردی را از خود سلب کرده اید؛ هیچ عقل سلیمی در استثماری بودن این سکولاریسم ساده شک می کند؟! 🔹 ریشه مسیحی/غربی این شبهه در فردی انگاری/سازی دین، و مبتنی بر این توهم است که در صورت صرف نظر از بخش اعظم و اصلی دین، می توان بخش کوچک و شخصی آن را حفظ کرد، غافل از آن که «دین داری فردی» هم در «بستر غیردینی» فاقد «امکان و کیفیت» مطلوب است، بگذریم از قربانی کردن اصل دین! 🔹 فسفه وجودی دین، دینی ساختن حیات فردی و جمعی است. دیانت فردی متأثر از سیاست اجتماعی است، دعوت به عقب نشینی از دین راهبردی حداکثری، دعوت به دین زدایی از فرد، جامعه و دین است؛ «دین غیردینی» 🔹 اگر جامعه نشناسان تشیع، نه مشتاق که نگران عرفی شدن جامعه هستند چرا وقف تکرار «تحلیل و تجویزهای سکولاریستی پوسیده پاسخ گرفته منورالفکران مقلدی چون حجاریان» شده اند؟ چرا به سهم جریانات مبلغ و مجری سکولاریسم توجه قابل توجهی ندارند؟ 🔹 تشکیل حکومت اسلامی «احتمالات ناخواسته» جدیدی برای غیردینی شدن فرد و جامعه ایجاد میکند اما فراتر از آن «امکانات و فرصت» های تاریخی و ساختاری بی نظیری برا دینی شدن/ساختن جامعه و فرد فراهم میکند. بایسته و شایسته است به جای توصیه به سکون و تسلیم به واسطه ترس از شکست، به چگونگی پیمودن بهینه این راه صحیح پرداخت. 🔹 باید به جای «غرغر طعنه آمیز تقلیدی شبه علمی» به «نقد مخلصانه اصلاحی تکمیلی» پرداخت. تقریبا تمام یادداشت های شما «مرثیه خوانی برای شکست های جمهوری اسلامی در پروژه های مختلف اسلامی کردن جمهوری» است که اکثرا براساس «استقرای ناقص» و «تعمیم شتابزده» با روش «مچ گیری سوگیرانه» انجام می شود. 🔹 اگر فرصتی فراهم شد در آینده می توان متن های بیشتری از شما و همفکران را با همین نگاه و شاخص ها، بررسی و به شواهد مشخص بیشتری اشاره کرد، اما مخاطب می تواند با رجوع به مکتوبات شما به وضوح این مسئله را احساس کند. ضمنا برای ارزیابی مسیرهای بسط سکولاریسم در جمهوری اسلامی از جمله به واسطه خود جمهوری اسلامی منابع فراوانی وجود دارد که مخاطب می تواند با مراجعه به آنها «عیار علمی» شما و اساتیدتان را بسنجد، از جمله آثار دکتر شجاعی زند و مقالات و سخنرانی های استاد ازغدی از جمله کتاب «عرف قدسی» ایشان. 📌 ادامه دارد... 🔴 جامعه شناسی اسلامی 🔴 @iisociology