🔶 به بهانه مهسا امینی و به یاد برادرم حبیب‌الله سلیمانی؛ به نمایندگی از کارگران شریفی که دور از چشمان کور طرفین ماجرای اخیر، در چرخه ویرانگر سرمایه‌داری جنایتکار، هر روز پنج نفرشان شهید می‌شوند. 1⃣ بخش اول: بدیهی است هیچ انسان سالمی موافق خشونت غیرعقلانی و آشوب داخلی و مخالف برخورد با گروهک تروریستی یا اغتشاش سازمان‌یافته نیست، اما نه هر اعتراض و عصیانی چنین است و نه این وضعیت، بهانه کافی برای جولان طیف محافظه‌کار امنیت‌محور سیاست‌زده جامعه‌نافهم. یک مجری صداوسیما به نمایندگی از این طیف نوشته: "برای کسانی که فتنه 88 را از نزدیک دیدند، اتفاقات چند روز گذشته «شوخی» است. در آن سال چند رییس جمهور و مقام عالیرتبه سابق با پشتوانه اجتماعی قابل توجه میخواستند نظام عقب نشینی کند اما خودشان حذف شدند، متوهمان امروز که رهبرانشان چهار تا دلقک و رپر و فوتبالیست هستند، مفرح ذات هستند." وجود این حد از کم‌خردی و بی‌احساسی در این طیف، مستلزم تعلیق انسانیت توام با توهم عقلانیت ناشی از وضعیت سیاست‌زدگی و منفعت‌محوری است: ۱. هر انسانی که شرایط اسفناک این روزهای ایران را شبیه شوخی و مفرح ذات بداند، فارغ از ریشه‌های مختلف که در ادامه مطرح می‌شود، از حیث انسان‌شناختی یا دچار بیماری روانی است و یا گرفتار غلبه قوای حیوانی؛ چگونه می‌توان وضعیت متشنج کشور که شبانه‌روز تعدادی انسان هموطن معترض یا مامور، زخمی و کشته و خانواده‌هایشان مصیبت‌زده و عزادار می‌شوند و اکثریت مردم از این وضع ناراحت و عصبانی هستند، برای یک موجود ذی‌شعور با حداقلی از انسانیت یک شوخی و تفریح باشد؟ این همه درندگی از کجا آمده جز بدمستی مهره‌هایی دون‌مایه که به میمنت میدان‌داری میان‌مایه‌ها در جمهوری اسلامی به اختیارات و امکاناتی فراتر از لیاقت و شخصیت و ظرفیت خود رسیده و مدام افسار گسیخته و علیه ولی‌نعمتان خود چنگ و دندان کشیده و خبیثانه در مصیبت آنان می‌خندند؟ ۲. این توهم که گمان کنی معترضان و حتی آشوب‌گران تصور می‌کنند کار نظام تمام است؛ خود ناشی از خودفریبی و ساده‌لوحی‌ای حاصل از زندگی و اتمسفر و اندیشه‌ای ایزوله و فرقه‌ای و سال‌ها دوری از فهم جامعه و هم‌زیستی با متن مردم است؛ واضح است که اکثریت می‌دانند این تنش هرچند در ظاهر اما دیر یا زود خاتمه یافته اما به دلایل مختلف در آن شرکت یا از آن حمایت می‌کنند: برخی می‌دانند که این اقدامات نتیجه‌ای ندارد اما این فرصت‌ها را تنها امکان‌های تلاش در حد توان می‌دانند و دست به انتحار می‌زنند، چه از سر عصبانیت ناشی از انسانیت و چه از سر فرصت‌طلبی شخصی یا مناسبات سازمان‌یافته و‌..، برخی در پی نتایج دیگری مانند هزینه‌سازی حتی‌الامکان هستند و تا کنون نیز تا حد زیادی موفق شده‌اند و... . ضمنا کاهش اعتماد اجتماعی و افزایش بی‌حجابی پس از این واقعه، از نتایج و تبعات نمادین، معنادار و مهم مواجهه نامناسب با مسئله بی‌حجابی و همچنین اعتراضات اجتماعی ناظر به آن بوده است. ۳. این رویه و روحیه حاصل از اطمینان از غلبه یک حکومت مسلح بر اقلیتی معترض، منجر به تبعات بسیار خطرناکی شده و می‌شود: ظلم به مردم به بهانه‌ها و در قالب‌ها و سطوح مختلف مانند گشت ارشاد، خصوصی‌سازی، افزایش قیمت‌ها، تعدیل یارانه‌ها، اختلاس، فقر، فساد، تبعیض و... دیگر هیچ‌کدام ممنوعه و نامشروع و خطرناک نیستند، چون اگر نهایتا منجر به اعتراض عمومی هم شوند حکومت می‌تواند موفق به سرکوب معترضان و مدیریت بحران شود! گویی به کل فراموش شده که این مردم و همین معترضان و حتی عصیانگران، ولی‌نعمتان حکومت هستند و تمام ساختارها و امکانات حاکمیتی متعلق به همین مردم بوده و حکومت تنها موظف به خدمت‌رسانی و برقراری عدالت به نفع مستضعفین بوده و نه غلبه و سلطه بر آن‌ها به نفع طبقه مرفه مسلح جدید. ۴. مقایسه وضعیت امروز که تقابل از سطح سیاسی، اقتصادی یا حتی فرهنگی فراتر رفته و به تعارض دو یا چند نوع از سبک زندگی و منطق حکمرانی و جهان‌بینی در تمام سطوح از الهیات و فلسفه تا اقتصاد و فرهنگ و جامعه و هنر و... رسیده با فتنه سیاسی اشرافی سال ۱۳۸۸؛ ناشی از یک سیاست‌زدگی سخیف تاریخ‌گذشته قبیله‌گرایانه است که حاصلی جز تعمیق شکاف‌های مخرب اجتماعی ندارد. این قبایل جاهلی که در تلاشند خود را با پیشوند کهنه "نو" بازسازی کنند اما مدام به عقب رفته و نسل جوانشان به مراتب سیاست‌زده و منفعت‌پرست و امنیت‌محور و سطحی‌نگرتر می‌شوند، کی می‌خواهند یا می‌توانند بفهمند که جامعه، هست و هستی جامعه و مسائل آن فراتر از بازی‌های مضحک چند فرقه متحجر و منحط سیاسی یا تنازعات امنیتی گروهک‌هاست؟ 🔸 بخش دوم👇 📌 eitaa.com/edallat/365