3⃣
ریشهها و راهحلهای اعتراضات اجتماعی؛ به بهانه وقایع ۱۴۰۱.
◀️
بخش سوم؛ تحلیل مسئله| قسمت اول.
▫️
شکافهای اجتماعی؛ طبقاتی، هویتی یا سیاسی؟ کلانعلت اعتراضات؛ نارضایتی اجتماعی، ناسازگاری فرهنگی، نابسامانی رسانهای یا ناآرامی امنیتی؟
امروز شکاف اجتماعی در ایران از نوع تکبعدی سیاسی، اقتصادی یا فرهنگی فراتر رفته و به
شکافهای چندبعدی در جهانبینی، منطق حکمرانی و سبک زندگی در سطوح الهیات، فلسفه، سیاست، اقتصاد، فرهنگ، جامعه، هنر و... رسیده است.
گسستهای فعال در ایران را میتوان در سه سطح تفکیک کرد؛
شکاف طبقاتی مرفه و مستضعف در سطح اقتصادی اجتماعی،
شکاف هویتی مسلمان و سکولار در سطح فرهنگی اجتماعی و
شکاف چندبعدی حکومتی و مستقل در سطح سیاسی اجتماعی.
اکنون و با استفاده و سوءاستفاده از برخی رویدادها و روندهای واقعی و نمادها و نشانههای حقیقی،
روایت رسانهای و ذهنیت اجتماعی دو قطب کلان را تصویر و تصور میکند که در ساحات مختلف این شکافها به هم رسیدهاند؛ یک سو
مرفه مذهبی متصل و یک سو
مستضعف سکولار مستقل. (مستضعف به معنای استضعاف شده و محرومشده از حقوق خود، و نه لزوما فقیر مسکین)
با تسامح میتوان گفت نزاع از سطح
هویتی اسلام و مدرنیته دهه شصت و هفتاد گذشته و با عبور از نزاع
طبقاتی مستضعف و مرفه دهه هشتاد و نود و ورود به نزاع
انقلابی مردم و حاکمیت در قرن پانزدهم، منتهی به برساخت دوگانه چندبعدی
ما و آنها شده است.
در این فضا بخش قابل توجهی از طبقات مختلف به همسویی و همصدایی نسبی در نقد و نفی نظام رسیدهاند و گفتمان منتسب به نظام و سبک زندگی مطلوب آن یعنی دین اسلام و دینداری اسلامی آماج انتقاد و اتهام قرار گرفته است.
اسلام به عنوان ایدئولوژی توجیهگر استبداد سیاسی و استثمار اقتصادی، و مسلمانان و مخصوصا
شیعیان ولایی به مثابه طبقه متنفع متصل وضع موجود قلمداد و معرفی شده و این امر به
تسریع در دینستیزی تهاجمی مخالفان سکولار و
دینگریزی تدافعی منتقدان مسلمان دامن زده است.
ذیل این شکافهای اجتماعی، در پیدایش و گسترش اعتراضات و اغتشاشات 1401،
دو کلانعلت ایجادی زیربنایی
نارضایتی اجتماعی از نظام حکمرانی و ناسازگاری فرهنگی با نظام ارزشی نقش محوری دارند و
دو کلانعلت اعدادی روبنایی
جنگ شناختی رسانهای و انگیزه ناآرامسازی امنیتی نقشآفرینی دارند.
اگر
مسئله را فاصله معیار موجه با واقعیت بدانیم و
اختلاف معیار ناموجه با واقعیت را مسئلهنما بنامیم،
نارضایتی اجتماعی از جمهوری اسلامی، عرصه مسئلههاست و ناسازگاری فرهنگی با انقلاب اسلامی، عرصه مسئلهنماها.
در دورههای پیشین، نارضایتی اجتماعی متغیر محوری بوده اما در وقایع اخیر، ظهور و بروز و تأثیرگذاری ناسازگاری فرهنگی نیز بیشتر شده است.
ضمنا این عوامل در متن واقع منفک و مستقل از هم نبوده بلکه ذیل یک
شبکه ارتباطی دارای تأثیر و تأثر هستند. برای نمونه تهاجم رسانهای در تلقین و تقویت حس نارضایتی اجتماعی از حکمرانی یا تبلیغ و ترویج سبک زندگی سکولار موثر بوده و
نتایج حکمرانی کنونی بر تعمیق تضاد ارزشها و تشدید گرایش عمومی به پذیرش روایت رسانهای و سبک زندگی سکولار، تأثیر انکارناپذیر دارند.
◽️
کلانعلتها و بسترهای اعتراضات:
۱. نارضایتی اجتماعی
۲. ناسازگاری فرهنگی
۳. نابسامانی رسانهای
۴. ناآرامی امنیتی
کیوان سلیمانی
@edallat