جامعه عدالتخواه توحیدی علیه طبقه مستکبر الحادی
بخش دوم
جامعه عدالتخواه توحیدی
امروز «باید به خود جرئت داد که این نوع جنگیدن به درد نمیخورد و استراتژی این جنگ باید عوض شود.» (شهید حسن باقری) باید اذعان داشت که در زمانه جنگ فقر و غنا، جامعه مطلوب جامعهای است مرفه، منتقد و مؤثر؛ جامعه عدالتخواه توحیدی. سایر ویژگیهای جامعه مطلوب در سایه این خصلتهای استراتژیک حاصل میشوند.
جامعه مطلوب از نگاه امام، جامعه قائم به قسط است. این جامعه در بستری از رفاه مقدور و با سازوکاری از جنس قیام به قسط، که خود کلید طلایی تحقق معنویت در جامعه اسلامی است، جامعهای است متعالی، یعنی جامعهای به سوی تحقق و تعمیق معنویتهای توحیدی؛ وحدت در کثرت عرفانی انقلابی، و نه انفعالی محافظهکارانه، و نه معنویت بهمثابه بهانهای برای سرپوش گذاشتن بر ضرورت رفاه و عدالت.
عدالتخواهی در نظام فکری امام چنان جایگاه والایی دارد که نه تنها حکومت اسلامی را «جمهوری عدل» دانسته بلکه یکی از مقدسترین و عالیترین وقایع تاریخی یعنی قیام عاشورا را قیام عدالتخواهان مینامد:
«خاطره تلخ ۱۷ شهریور ۵۷ و خاطره تلخ روزهای بزرگی که بر امت گذشت میوه شیرین سرنگونی کاخهای استبداد و استکبار و جایگزینی پرچم جمهوری عدل اسلامی را به بار آورد. مگر نه آن است که دستور آموزنده «کُلُّ یَومٍ عاشُورا و کُلُّ اَرضٍ کَربَلاء» باید سرمشق امت اسلامی باشد. قیام همگانی در هر روز و در هر سرزمین، عاشورا قیام عدالتخواهان، با عددی قلیل و ایمانی و عشقی بزرگ، در مقابل ستمگران کاخنشین و مستکبران غارتگر بود و دستور آن است که این برنامه سرلوحه زندگی است در هر روز و در هر سرزمین. روزهایی که بر ما گذشت عاشورای مکرر بود و میدانها و خیابانها و کوی و برزنهایی که خون فرزندان اسلام در آن ریخت، کربلای مکرر. و این دستور آموزنده، تکلیفی است و مژدهای. تکلیف از آن جهت که مستضعفان، اگر چه با عدهای قلیل، علیه مستکبران، گرچه با سازوبرگ مجهز و قدرت شیطانی عظیم، مامورند چونان سرور شهیدان قیام کنند.» (۲۶ بهمن ۱۳۵۷)
عبادت و معنویت در نگاه منظومهای امام خمینی(ره) محدود و منحصر به کنج مسجد نیست. در این مکتب است که خدمت به محرومین بالاترین عبادت است. پس اگر حتی از تعالی و عبادت و معنویت سخن گفته میشود آنجا نیز امام نخ تسبیح و مرکز ثقل و بالاترین سطح را منحصر و متمرکز بر خدمت به مستضعفین و محرومین میداند:
«گمان نمیکنم عبادتی بالاتر از خدمت به محرومین وجود داشته باشد.» (۶ مرداد ۱۳۶۶)
«امروز به مستضعفان و مستمندان و زاغهنشینان که ولینعمت ما هستند خدمت کنید. پیش خدای تبارک و تعالی کمتر خدمتی است که به اندازه خدمت به زاغهنشینان فایده داشته باشد.» (۱۲ مرداد ۱۳۶۲)
در واقع هیچ دوگانگی میان عبادت و عدالت نیست و در منظومه امام، عدالتخواهی و تحقق عدالت و خدمت به محرومین خود از جنس عبادت است و هر کنش و اقدام انسان انقلابی در جهت گسترش عدالت، معنویت، جمهوریت، حریت و... خود از جنس عبادت است.
این برداشت و بینش توحیدی و انتقادی نه تنها به فراموشی سپرده شده بلکه تلقی و تصوری واژگونه و تحریفآلود به جای آن نشانده شده و این حقیقت نیز تحریف، و عبادت یا محدود به محراب شده و یا راه گسترش عبودیت همگانی نه در اقامه عدالت که تنها در اشاعه عبادات ظاهری و مناسک جمعی خلاصه شده، و این قرائتهای تقلیلیافته از عبادت، بدیل برتر عدالت معرفی شده است:
«وقتی انسان برای خلق خدا خدمت بکند و برای اینکه این خلق در طول تاریخ ستم دیدند، عقب نگه داشته شدند، نگذاشتند رشد معنوی بکنند، وقتی با این ایده شما خدمت بکنید شما در خدمت اسلام هستید و شما مجاهد هستید.» (۱ آبان ۱۳۶۲)
در جامعه توحیدی، آرمانهای توسعه و رفاه، رفع فقر و نابرابری و فاصله طبقاتی، آزادی اندیشه و بیان، حاکمیت مردم بر سرنوشت خود، استقلال و امنیت محقق شده است. چنین جامعهای، جامع آرمانهاست و در اندیشه توحیدی امام خمینی این آرمانها نه تنها با هم تضادی ندارند بلکه مکمل هم و چند روی یک سکه هستند و هر یک بیانی از یک حقیقت است و آن حقیقت توحید است و همه آرمانها ترجمان اجتماعی این توحید هستند.
✍ کیوان سلیمانی
@edallat