نابرابری یا سبک زندگی؛ مسئله کدام است؟ بخش اول: زیربنای جوامع سرمایه‌داری؛ طبقه یا هویت؟ دو رویکرد متفاوت و گاه متضاد در تحلیل و حل مسائل اجتماعی وجود دارد و این اختلاف ناظر به مسائل مختلف ظهور و بروز پیدا می‌کند؛ از قیام عاشورا تا وقایع ۱۴۰۱، از اعتیاد تا طلاق، از فقر تا حجاب، از انقلاب اسلامی تا جنبش‌های اجتماعی. رویکرد تحلیل طبقاتی و رویکرد تحلیل هویتی. تحلیل طبقاتی این منطق، ساختار طبقاتی جوامع سرمایه‌داری را زیربنای پیدایش و گسترش مسائل اجتماعی می‌داند. شکاف طبقاتی، نابرابری، فقر و فساد و تبعیض از مسائل مهم و اولویت‌دار در این سنخ تحلیل هستند. این طیف استثمار، شکاف طبقاتی و طاغوت اقتصادی را از ریشه‌های اصلی انحراف منتهی به واقعه عاشورا می‌دانند و در تحلیل و ریشه‌یابی نارضایتی و اعتراضات اجتماعی ایران امروز نیز بر نابرابری و فقر تاکید داشته و ریشه گسترش آسیب‌های اجتماعی و فرهنگی از اعتیاد و سرقت تا طلاق و مفاسد اخلاقی را در ساخت اجتماعی نامتوازن فقر و تکاثر جست‌وجو می‌کنند. تحلیل هویتی این منطق، هویت و سبک فکر و زندگی غربی را زیربنای پیدایش و گسترش مسائل اجتماعی می‌داند. شکاف هویتی، بی‌حجابی، نسل زد و رسانه از مسائل مهم و اولویت‌دار در این سنخ تحلیل هستند. این طیف استحمار، شکاف هویتی و طاغوت فرهنگی را از ریشه‌های اصلی انحراف منتهی به واقعه عاشورا می‌دانند و در تحلیل و ریشه‌یابی نارضایتی و اعتراضات اجتماعی ایران امروز نیز بر وضعیت تربیتی و تهاجم فرهنگی و رسانه‌ای تاکید داشته و ریشه گسترش آسیب‌های اجتماعی و فرهنگی از اعتیاد و سرقت تا طلاق و مفاسد اخلاقی را در سبک زندگی غیردینی و غربی جست‌وجو می‌کنند. کدام تحلیل؟ فارغ از اینکه هر دو نوع تحلیل، بهره‌ای از واقع‌بینی را در خود دارند اما با ملاحظه وضعیت تاثیر و تاثر مسائل مهم هر کدام نسبت به هم، می‌توان به جایگاه علّی یا معلولی آن‌ها و در نتیجه تقدم و دقت تحلیلی بیشتر یکی از این دو پی برد. در واقع، سوال این است که نابرابری و شکاف طبقاتی منجر به ناسازگاری و شکاف هویتی می‌شود یا برعکس؟ فقر، کفر می‌پروراند یا برعکس؟ تُرف، فسق می‌آورد یا برعکس؟ تکاثر، طغیان و فساد اخلاقی در پی دارد یا برعکس؟ طبقه هویت را تشکیل می‌دهد و تعیین می‌کند یا برعکس؟ اولویت تحلیل طبقاتی در جوامع سرمایه‌داری فارغ از تاثیر و تاثر شبکه‌ای و رفت‌وبرگشتی مجموع علل و عوامل مسائل اجتماعی از جمله علل طبقاتی و هویتی اما به نظر می‌رسد حداقل در جوامع سرمایه‌داری کنونی، ساختار طبقاتی جامعه است که زیربنای علّی پیدایش مسائل اجتماعی و فرهنگی از جمله شکاف هویتی می‌باشد. در واقع هرچند فکر و فلسفه و فرهنگ جایگاه بنیادین و کلیدی در تعیین و تنظیم سازوکارهای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و... جامعه دارند اما حداقل در شرایط امروز جهان و ایران، وضعیت طبقاتی و اقتصادی نقش تعیین‌کننده‌ای در تنظیم مناسبات و تحولات اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و حتی فکری، علمی، الهیاتی، فلسفی و ... ایفا می‌کند، نقشی که معمولا مغفول مانده یا انکار و حداقل کمرنگ می‌شود و همین رویه‌هاست که ضرورت توجه ویژه به آن را مضاعف می‌کند. این مسئله، فارغ از واقعیت اجتماعی عصر حاضر، با مراجعه به منظومه معرفتی متفکران انقلاب اسلامی نیز مورد تاکید و تایید قرار می‌گیرد. مطالعه تطبیقی نظرات و نظریات متفکران انقلابی نشان می‌دهد که دال مرکزی روایت و قرائت آن‌ها از مکتب و ایدئولوژی اسلام، این ایده مشخص بوده است: محوریت عدالت در آرمان‌های اجتماعی و ضرورت توازن طبقاتی در ساخت جامعه متعالی. این نکته در آراء و آثار اکثریت متفکران انقلاب از جمله امام خمینی، رهبر انقلاب، علامه طباطبایی، شهید مطهری، شهید صدر، شهید بهشتی و... مشهود است. منطق تحلیل و حل مسائل اجتماعی بنابراین برای تحلیل و حل مسائل اجتماعی: اولا باید هر دو بعد طبقاتی و هویتی را مد نظر داشت و غفلت از هیچ‌کدام، توجیه منطقی ندارد. دوما علاوه بر ملاحظه مستقل هر کدام، باید شبکه ارتباطی و نظام تاثیر و تاثر آن‌ها بر هم را نیز ملاحظه کرد. سوما در نهایت و حداقل در شرایط کنونی جهان و ایران، باید نسبت به نقش تعیین‌کننده و علّی و مغفول طبقه و نابرابری بر هویت و سبک زندگی، توجه ویژه داشت. کیوان سلیمانی @edallat