بسم الله الغیور قسمت(2) درسنامه عفاف، ص9 سر آغاز 🔹روزي به ديدار یکی از دوستان ارجمندم كه مشاور و كارشناس امور تربيتي است و در جوار حرم مطهر رضوي مسئوليتي به‌عهده دارد رفتم، به‌هنگام بازگشت، زنگ تلفن به‌صدا درآمد دوستم گوشي را برداشت و صحبت‌هايي ميان آنان ردّ و بدل شد؛ تماس گيرنده براي جواني 17ساله وقت مشاوره مي‌خواست! ♦️مشكلِ جوان، طغيانِ غريزه جنسي بود كه براي کنترل و رهايي از آن، به خود آسیب رسانده بود!! دوستم پيشنهاد داد اين مشاوره را بنده بپذيرم، و من نيز با كمال ميل ـ و البته با توکل بر خدا ـ پذيرفتم. 🔸شماره تلفن‌ام را دادم و قرار شد آن جوان كه نامش «مصطفي» بود، با من تماس بگيرد. بعدازظهر تماس گرفت. آدرس منزل را به او دادم پس از ساعتي آمد، سلام و احوالپرسي كرديم، تيپش همانند برخي از جوان‌هاي امروزي بود، به‌علاوه كه چشمهاي آبي و موهاي بُورَش، قيافه‌اش را شبیه غربي‌ها، و اُونور آب‌ها كرده بود! به خانه دعوتش كردم به‌راحتي پذيرفت و با چايي و شكلات ميهمان بنده شد. از خانواده‌اش پرسيدم، كه معلوم شد فرهنگي و متوسط به بالا هستند. سرانجام پاي درد دل‌ها و غم‌هاي جانكاهش نشستم و به‌دقت گوش جان فرا دادم، از خودش بسيار نااميد بود، مي‌گفت: «خلاف‌هاي بسيار مرتكب شده‌ام... از شرّ شهوت و غريزه جنسي به ستوه آمده‌ام و راهي براي نجات نمي‌بينم و...». كمي اميد و دلداريش دادم و ... فایل پی.دی.اف کتاب درسنامه عفاف در کانال عفاف گرایی پین و سنجاق شده👇 @efaf_amin