✅ ما نگاه كردن را نياموخته‌ايم 🔶استاد علی صفایی حائری: دربارۀ سليمان آمده كه: «نِعْمَ‌ الْعَبْدُ انَّهُ‌ أَوّابٌ‌ ١» ، سليمان اسير نعمت‌ها نمى‌شد، «أوبه» و بازگشت داشت.اگر به سفر و به ديدار نعمت‌ها مى‌رفت و در اين سفر نعمت‌هايى را تحصيل مى‌كرد، مشغول به نعمت‌ها نمى‌ماند. ما نگاه كردن را نياموخته‌ايم كه چگونه بايد نگاه كنيم. اين همه پديده‌ها از جلوى ما مى‌گذرد، اين همه حوادث مى‌آيد و مى‌رود. مى‌بينيم كه او پير شده، مى‌بينيم كه او جوان شده، مى‌بينيم يكى دعوا مى‌كند، مى‌بينيم يكى شادى مى‌كند، مى‌بينيم كه بشقاب‌هاى خالى را مى‌برند، مى‌بينيم كه آشغال‌ها را رها مى‌كنند، همۀ اينها را مى‌بينيم؛ اما چه شده با وجود اينكه اين همه را مى‌بينيم، ولى بهره‌اى نمى‌گيريم و متنبّه نمى‌شويم. قرآن تعبيرش اين است: شما مى‌بينيد كه بارشى هست و سبزه‌اى هست و رنگارنگى‌اى هست و بعد هم، خشكى هست و عتاب هست و آخر سر هم عذاب ١؛ يعنى دارند به ما ياد مى‌دهند چگونه نگاه كنيم كه تحول را ببينيم و نگاه جامعى پيدا كنيم... استاد ما مى‌گفت: شما نگاه كنيد به اين زن‌هاى هنرپيشه و فتنه‌هايى كه جوان‌ها را ضايع مى‌كنند و آنها را به خودشان جذب مى‌كنند، همين‌ها كه دل همۀ جوان‌ها را سوزانده‌اند و عكس‌هايشان را در گوشه و كنار اتاق‌هاى اين و آن مى‌بينيد. همين را مى‌بينيد كه ازدواجش يك هفته دوام نمى‌آورد. ايشان مى‌گفت: ما يك مقدار را مى‌بينيم، ما از يك كادر مشخص، به يك مقدارى از زيبايى اين نگاه مى‌كنيم: اين موى سر، اين نگاه، اين پا، آن كفش، آن كلاه جاذبه دارد و مى‌برد؛ ولى وقتى كه فردا بد اخلاقى‌اش را ببينى، فردا خوابش را ببينى، فردا ببينى كه او هزار تا مشكل دارد، حتى شوهرش هم نمى‌تواند او را نگه بدارد. همانى كه تو براى او مى‌سوختى. ما اين نگاه جامع را نياموخته‌ايم، اين است كه حسرتِ‌ نعمت‌ها ما را اسير مى‌كند و در نعمت‌ها ذلیل میشویم. 📚 ص۲۷ 🌿 @einsad