✅بيا و هستى حافظ‍‌ ز پيش او بردار 🔶استاد : خدا شاهد است اگر بنا باشد پرده‌ها كنار برود و به ما نشان داده شود و آن جايى كه دل اولياى خدا را عرضه مى‌كنند،بيايند و دل‌هاى ما را هم ببينند، آن وقت مى‌فهمند كه شادى‌هاى ما خيلى كودكانه و خيلى احمقانه است؛ به من سلام گفته‌اند، خوشحال شده‌ام!بى‌اعتنايى و محرومم كرده‌اند يا در را به رويم نگشوده‌اند، رنج برده‌ام.بايد اين فتوحات در همت ما، در دعاى ما، در خواسته‌هاى ما، در دل ما بيايد تا ديگران را در دل خود مهمان كنيم. محبت‌هاى ما محدود است، غضب‌هاى ما محدود است. همت ما محدود است. دعاهاى ما محدود است. شادى‌هاى ما محدود است و تا اين حدود را نشكنيم به فضل عظيم حق راهى پيدا نمى‌كنيم. او براى شكستن اين ديوارها با ما كلنجار مى‌رود، مبتلامان مى‌كند، زير و رويمان مى‌كند تا مگر با اين زير و رو شدن‌ها همتى پيدا كنيم، دستى به دعا برداريم، لااقل بخواهيم كه خدايا! تو اين ديوارها را بشكن.بيا و هستى حافظ‍‌ ز پيش او بردار.تو دستى بلند كن كه اگر عاجز شدى او در وجود تو توسعه‌اى بدهد.بيا و هستى حافظ‍‌ ز پيش او بردار. ما خيلى محدوديم. نمى‌خواهم به دروغ،به شعار تحريكتان كنم، نه، واقعش اين است كه ما روزهايى را در پيش داريم، زندگى‌هايى را در پيش داريم، ما عابر و رهگذر از دنياهايى هستيم كه لحظه‌هايش از تمامى هستى‌اى كه در تصورمان مى‌گنجد بيشتر و عظيم‌تر است.براى آن روزها و اگر بتوانيم در اين شب‌ها ديوارها را بشكنيم و در همتمان، در دعايمان، در قلب‌مان، در طرحمان، در عملمان و در كارهايى كه مى‌خواهيم بكنيم، لحظه‌ها، كى مى‌خواهيم كارى بكنيم‌؟! توسعه بدهيم. 📚 ص۱۴۶ 🌿 @einsad