🔰 عشق به حق
⬛️ چقدر نكته در اين كلمه ها نهفته،
«اِلاَّ الَّذينَ آمَنُوا».
◼️ مگر جز به سوى او
مى توان به سوى ديگرى رفت
و مگر جز با او مى توان با ديگرى سودا كرد!
◾️بر فرض چيزى نداده باشد
و بر فرض بهشتى نداشته باشد،
اما باز اوست كه بر دل
و بر خلق و بر دنيا و بر شيطان هم
احاطه دارد و تسلط دارد و حكومت دارد.
▪️اگر بناست كه با كسى باشيم
و اگر بناست كه مفت ببازيم
پس چرا براى او نباشيم و به او نبازيم،
كه حاكم است و عظيم است،
نه محكوم و اسير.
⬜️ بگذر از آنكه
همه هستى ما، همه سرمايه ما
از خود اوست
و بگذر از اينكه بى نهايت سود مى دهد؛
◻️ چون دادن ها از او كم نمى كند؛
«لاتَزيدُهُ كَثْرَةُ الْعَطاءِ اِلاَّ جُودآ وَ كَرَمآ »
و جز بخشش و كرامت چيزى بر او نمى افزايد.
◽️ خودش مى گويد
چگونه تمام مى شود و يا كم مى شود
مملكتى كه من قَيّومش هستم:
«كَيْفَ تَنْقُصُ مُلْکٌ أنَا قَيِّمُهُ ».
▫️ هنگامى كه انسان او را جهت مى گيرد
و به او مى فروشد،
هم بى نهايت مى تواند حركت كند
و هم بى نهايت مى تواند به دست بياورد
و در نتيجه نه بن بست
و پوچى و عبث پيش مى آيد
و نه خسارت و ضرر.
نه احتكار و نه اسراف و نه فقر.
▪️ عشق به حق و ايمان به او
تمام سرمايه ها را به جريان مى اندازد
و تمام استعدادهاى ما را به كار مى كشد.
به چه كارى؟
اين كارها با نظر معشوق بستگى دارد.
▫️ عاشق،
چشم به فرمان معشوق است،
اگر او صالح باشد و صالح بخواهد،
عاشق، صالح مىشود و صالح مىآورد.
▪️ هنگامى كه عشقى در سينه نشست
و معشوق در دل خيمه زد،
ناچار خواسته هاى اين معشوق،
عاشق را حركت مىدهد
و اين است كه اعمال عاشق
با خواست هاى معشوق وابستگى دارد.
▫️ هنگامى كه خواسته هاى معشوق،
صالح باشد،
كارهاى عاشق به صلاح مى گرايد.
▪️ و از آنجا كه خدا جز خوبى نمى خواهد
و جز رشد خلق را نمى خواهد،
ناچار گروندگان به او و عاشق هاى به راه افتاده او،
جز خوبى نمىآورند
📝 استاد علی صفایی حائری
📚 کتاب رشد، ص ۵۳
▶️
@einsad
🛒
www.zekraa.ir
▶️
https://instagram.com/ali.safaeihaeri