🔰 عبودیت 🔷🔹 چه بسيار عبادت‏ هايى كه خودشان وَيل و عذاب انسان است. 🔹 هنگامى كه نماز همراه امر نباشد و تكليف تو كار ديگرى باشد، اين عبادت ارزشى ندارد و عبوديت نيست. 🔹 عبادتى عبوديت است كه با اطاعت اللَّه همراه باشد و از امر او الهام گرفته باشد. 🔹 و اين صراط مستقيم و راه نزديك است كه تو را پيش مى ‏برد، نه فقه و نه اصول و نه حكمت و عرفان و نه رياضت و شهادت. 🔹 آنجا كه تكليف دارم تا جلوگير دشمن ‏ها باشم، اگر به كارى ديگر روى بياوريم خريدار ندارد. آنجا كه آدم‏ها دارند مى‏ پوسند و از درون پوك مى ‏شوند، اگر به خلوتى و كنجى پناهنده شده باشم، اين ارزشى ندارد و حتى من در همان خلوتم محاصره مى ‏شوم و در خانه ‏ام از پاى مى ‏افتم. 🔹 اگر به سوى گندها هجوم نياورى، ناچار محاصره مى ‏شوى. اگر براى درگيرى آماده نشوى، ضربه مى‏ بينى. 🔹 آنها كه نيازهاشان را تأمين نكرده ‏اند، مجبورند كه امتياز بدهند و اين است تكليف تو، كه زمينه ‏ها را فراهم كنى و از خلوت فارغت بيرون بيايى و مهره ‏هايت را بسازى. 🔹 آنجا كه تكليف تو ساختن و سوختن است، ساختن مهره ‏هايى و سوختن دشمن ‏هايى، اگر به تظاهر بپردازى و شعار دهى و يا سينه‏ ات را جلوى گلوله بگيرى، خريدارى ندارى. 🔷🔹 اين على است كه تمام وجودش سوز مرگ است و از كودك به پستان مادر، به مرگ مأنوس ‏تر است، ولى بايد بماند و حتى ذلت بيست و پنج سال را تحمل كند، كه على عبد است و عبوديت او صراط مستقيم است. 🔹 و اگر مى‏ بينى كه صراط مستقيم به على تفسير مى ‏شود از همين جاست كه يك قدم از مرز بيرون نمى‏ گذارد و آنجا كه شور شمشير دارد، بيل به دست مى‏ گيرد و نخلستان‏ ها را آباد مى ‏كند. 🔹و چه احمق است كسى كه سوز على را ببيند و او را به ترس و خودخواهى متهم كند، كه مرگ براى اين روح‏ هاى بزرگتر از هستى، جرعه‏ ى گوارايى بيش نيست، ولى همين جرعه را محروم مى‏ شوند. 🔹 مرگ براى اينها ولادت است و آزادى از زندان، ولى محكوم مى ‏شوند. مادام كه به عبوديت نرسيم و همچون مرده پيش دست غسال نباشيم و پيش از مرگمان نميريم، به جايى نرسيده‏ ايم، هر چند كه به شهادت و عرفان و يا فقه و اصول و تسخيرها و تسلطها رسيده باشيم. 🔹 مرده از خودش حركتى ندارد، به اندازه ‏اى كه بجنبانيش مى‏ جنبد. عبد ديگر از خودش حركتى ندارد، آنجا كه امر هست و به همان مقدار كه امر هست شور و جنبش و حركت خواهد داشت و همين است كه رسول نبايد، بر آنها كه حرفش را نمى ‏شنوند از روى حسرت و عاطفه جان بدهد. 📝 استاد علی صفایی حائری 📚 کتاب صراط، صفحه ۱۵۳ ▶️ @einsad 🛒 www.zekraa.ir 🌐www.einsad.ir