📝
#دلنوشته های شما: (سری هجدهم)
🔵کوچکتر که بودم، واژه عینصاد توجهم را به خودش جلب کرده بود؛ اینکه چرا نویسنده یک کتاب، نامش عینصاد است. اما این باعث نشده بود بروم طرف کتابهای ایشان.
گذشت تا کمی بزرگتر شدم. توی محل کارم، بحث از ایشان شد و یکی که بزرگتر از ما بود، گفت سراغ کتابهای عینصاد نروید؛ خطرناک است.
و همین جمله، برای منی که اگر یکجا ببینم نوشته لطفا به این پریز دست نزنید، سریع دست میزنم تا ببینم چهاش است، عاملی شد تا بروم سراغ تفکرات خطرناک آقای عینصاد.
و هرچه بیشتر جلو رفتم، بیشتر علاقهمند به سبک و محتوای نوشتههای خطرناک آقای علی صفایی شدم. الحق و الانصاف، سبک تربیتی ایشان، نظیر ندارد و تا به حالا که 36 سالم هست، خیلی جاها به کارم آمده و خواهد آمد.
حقیقتا برخی جملات و راهکارهای ایشان، عجیب و کارراهانداز و مشکلبرانداز و خطده هستند.
خدایش رحمت کند ...
✍🏻 ”سدمهدی“
🔴 گاهی کسی باید باشد
تا دستت را بگیرد و به صراط بیاورد
گاهی باید تَشَر بخوری
نه از روی بغض
بلکه از چشمهی جوشان محبت
نمیدانم
استاد تکتک ماها را میشناخته
که اینگونه چون پدری دلسوز
محبت را تزریق بر متون کرده و صراط را نشان میدهد ؟!!
شاید بتوان به او پدر گفت
اما من او و صراطش را عشق خود قرار دادم...
✍🏻 ”آقای زارع“
🟡 من با استاد در جلسه ی خواستگاریم آشنا شدم.
آقایی که خواستگاری تشریف آورده بودند خیلی از اندیشه و کتاب های استاد تعریف کردند.
کنجکاو شدم که شروع کنم و یک کتاب از ایشون بخونم. کتاب اخبات رو خوندم و واقعا بی نظیر بود برام.
بعد از اون سیر کتابهای تولدی دوباره رو کامل پیگیری کردم.
" ایشون بر ای من مصداق رزق لا یحتسب بودند "
✍🏻 ”بی نام “
#⃣
#متن
شما هم میتوانید 📝
#دلنوشته یا نحوهی آشناییتان با استاد را برای ما بفرستید👇🏻
👤
@ad_einsad
╭✤
@Einsad ✤╮